چهار روز از اسفند ماه سال ۱۴۰۲ گذشته است. روزها به سرعت عجیبی در حال گذرند. احساس میکنم مدتیست به دنیای تازهای قدم گذاشتهام. دنیایی که با چند ماه قبل تفاوت دارد؛ دنیای من به شکلی شگفتانگیز مرا از هزارتویی که سالها درونش بودم به آهستگی خارج میکند و من وارد جهانی متفاوت میشوم. نمیدانم چه گونه تفاوتش را بگویم!
گاهی مبهوتم! گاهی احساس میکنم سراسر وجودم مملو از عشق است. احساس بینیازی میکنم! آن هم در روزهایی که با اخبار غمانگیز و هولناک احاطه شدهایم. همه چیز با ماهها قبل تفاوت دارد!
روحیاتم، سلایقم و اولویتهایم تغییر کردهاند. شاید برای کسی که این سطرها را میخواند، این بینش قابل درک نباشد اما، شفافتر از این نمیتوانم بیان کنم.
ثبت ديدگاه