گفت:《 چه کاریه که فارغ از نتیجه غرقش میشی فارغ از کفزدن دیگران !
کاری که روحتو تر و تازه میکنه؟ اون چیه؟ بچسب بهش! 》
گفتم: همین که هر روز مینویسم. بیش از هفتصد مطلب کوتاه و بلند توی سایت دارم. شمار دفترهایی که سیاه کردم از دستم در رفته. “نوشتن”، کاریه که فارغ از نتیجه غرقش میشم.
یه کار دیگه هم هست، که حس خوبی باهاش میگیرم. “شناخت خود”. احساس میکنم یکی از عمیقترین و باارزشترین لحظههای زندگیم لحظهایه که به خودم توجه میکنم و سعی میکنم بشناسمش!
عمیقشدن و تمرکز بر کاری که انجام میدهیم، کاری که آنقدر درگیرش میشویم که متوجه گذر زمان نمیشویم، کاری که ما را سرزنده نگه میدارد و سبب میشود به ارتقای خود و پیشرفت در آن ادامه دهیم، کاری که باعث میشود به نقاط قوت و ضعف خود پیببریم و شروع به ساختن کنیم. بله اینها بخشی از ویژگی کاریست که به آن عشق میورزیم.
به نظر من پرداختن به کاری که روحمان را تر و تازه نگه میدارد و باعث میشود در حین کار همهی دغدغهها را فراموش کنیم و قلبی سرشار از نشاط داشته باشیم، یکی از خوشبختیهاست.
از خداوند به خاطر داشتن این موهبت سپاسگزارم.
ثبت ديدگاه