شما خود را چگونه تعریف می‌کنید؟

در جایگاهی که اکنون هستید چه چیزهایی به دست آورده‌اید؟

چه چیزهایی از دست داده‌اید؟

از خودم می‌پرسم، من چه چیزهایی از دست داده‌ام که نتوانم آنها را دوباره به دست بیاورم؟

ابتدا روی خودم دقیق می‌شوم.

با خودم فکر می‌کنم، چقدر متر وترازو خط‌‌کش در دست گرفته‌ام و خودم، زندگی و آدمها را اندازه گرفته‌ام ؟

به اندازه‌ی کارهایی که نکرده‌ام؛ چه چیزهایی از دست داده‌ام؟

به اندازه‌ی تمام موقعیتهایی که باید شجاعانه عمل می‌کردم و خود را به چالش می‌کشیدم و تعلل کردم، خودم را از موهبت‌یادگیری محروم کرده‌ام.

به‌اندازه‌ی تمام روزهایی که می‌توانستم کتاب بخوانم و نخواندم خودم را نادیده گرفتم.

به اندازه‌ی تمام داستان‌هایی که ننوشته‌ام خودم را از انتقادشنیدن محروم کرده‌ام.

به‌ اندازه‌ی تمام روزهایی که قدردانی نکرده‌ام، هراس را در خودم تقویت کرده‌‌ام.

به اندازه‌ی تمام روزهایی که می‌توانستم از کلام و رفتار دیگران بیاموز، اما به جای سکوت پُرگویی کردم، از خودم دور شدم.

به اندازه‌‌ی تمام “نه” هایی که می‌توانستم بگویم اما نگفتم، خودم را هدر دادم.

به‌ اندازه‌ی تمام آدمهایی که هنوز نمی‌شناسم، با خودم غریبه‌ام.

به اندازه‌ی تمام دوستت‌دارم‌هایی که نگفته‌ام، احساس ناپختگی می‌کنم .

به اندازه‌ی…

این مطلب ادامه دارد.

به اندازه‌ی تمام ادامه داردهای دنیا، نیاز دارم بنویسم. باید بنویسم.