انگار همین دیروز بود که  تصمیم گرفتم در حالیکه در چهاردیواری خانه‌ام نشسته‌ام، سفر قهرمانی‌ام را آغاز کنم.

بیش از یکسال، از این سفر می‌گذرد و من در پیچ‌در پیچ، سفرم از جاده‌های زندگی تجربیاتم را نوشته‌ام.‌

گاهی از حرکتم در این مسیر رو به رشد راضی‌ام؛ و گاهی مثل این روزها از کندی حرکتم کلافه می‌شوم.

با اینکه می‌دانم آرام حرکت‌کردن از ویژگی‌های مسیر رشد است، اما احساس عدم رضایت از خود را هر از گاهی تجربه می‌کنم.

من در حال بازنگری زندگی هستم.‌ مرور دوباره و اندیشیدن، از برنامه‌های هر روزه‌ی من است.

در هر بازنگری به نکته‌ی جدیدی می‌رسم و اتفاقات را کنار هم‌می‌چینم و دوباره بازنگری می‌کنم؛ زندگی همین است؛ بازبینی‌ پشت بازبینی. سپس به دنبال راهی برای قوی‌کردن نقطه‌ضعف‌ها می‌گردیم روی آنها کار می‌کنیم. اغلب این روند دشوار است اما چاره‌ای نیست، زندگی با پشت سر گذاشتن دشواری‌ها و چالش‌ها معنا می‌یابد. تنها در این صورت است که واقعا زندگی می‌کنیم، تجربه می‌کنیم و قهرمان زندگی خود می‌شویم.