من برنامهی نوشتن شبانه در وبلاگم را جزء وظایفم میدانم. وظیفهای است که با خودم عهد بستهام، در پایان روز انجامش دهم.
گاهی وقتها در میان کارها و روزمرگیهای زندگی نوشتن شبانه قربانی میشود. راستش را بخواهید حس خوبی نیست، اینکه از برنامهای که برای خودم در نظر گرفتهام سرپیچی کنم.
قبلا دربارهی الویتها و ارزشهای زندگی بارها نوشتهام. نوشتن شبانه برای من یک اولویت است و عمل کردن به قوانینی که برای خودم وضع کردهام یک ارزش است.
اگر به هر دلیلی از ارزشها و اولویتها دور شوم حس بدی را تجربه میکنم.دلم میخواهد به تعهداتم پایبند باشم، زیرا صرفنظر کردن از قوانین و برنامهها و عمل نکردن به تعهداتم عزتنفسام را هدف قرار میدهد.
من برای کارهایم برنامهریزی میکنم و پیشنهاداتی میدهم. پستهایی مینویسم و در سایت و اینستاگرام منتشر میکنم، اگر خودم طبق نوشتههایم عمل نکنم نشان از نبود عزتنفس در من است.
یکی از راههای تقویت عزتنفس اینست که به حرفهای خود و به قوانین و باورها و اصولی که از آنها سخن میگوییم پایبند باشیم.
کوچکترین کاری که میتوانیم بکنیم هماهنگی و یکپارچگی کلام و رفتار است. تا بحال از خود پرسیدهاید: “آیا آنچه میگویم و آنطور که رفتار میکنم با هم هماهنگ هستند؟”
گاهی ما هنگام حرفزدن نقاب میزنیم و پردهای میکشیم بر رفتارها و کارهایمان.
برداشتن نقاب و تمامو کمال “خودبودن” شهامت میخواهد و شهامت سلاح قدرتمندیست برای دستیابی به عزتنفس.
دقی۳ا همینطور است وقتی خلاف تعهد بخودمان عمل کنیم دچار نوعی خودکم بینی میشویم و مدام از خودمان ناراحت میشیم و خود را سرزنش می کنیم در واقع بنوعی والد عیب جوی ما فعال میشود و از طرفی باعث کاهش عزت نفسمان میشویم.