امروز با خودم فکرمی‌کردم چه کاری باید انجام بدهم تا نوشته‌هایم اثربخش و عمیق‌تر شوند؛ راستش فکرمی‌کنم هنوز مطالبم عمق کافی ندارند.

طی ماههای گذشته بسیار پیش آمده که چندین کتاب را همزمان با هم خوانده‌ام. نکته‌ی مثبتی که این همزمان‌خواندن برایم داشته، تنوع در نوشته‌هایم بوده است. متنوع خواندن باعث شده ذهنم آمادگی بیشتری برای دریافت ایده‌ها داشته باشد؛ اما احساس میکنم این نوشته‌ها عمیق نیستند!

از آنجایی که ما دوست داریم اطلاعات زیادی وارد مغزمان کنیم و ولع خواندن و وبلاگ نویسی رهایمان نمی‌کند، از این کتاب به آن کتاب سَرَک می‌کشیم و می‌خوانیم و رد می‌شویم.

اینجور خواندن عمقی به یادگیری‌مان نمی‌دهد. یادگیری زمانی موثر است که با طمانینه و تکرار باشد.

این روزها فهمیده‌ام باید روی یک کتاب متمرکز شوم و با آرامش بیشتری کلمه به کلمه بخوانم. گاهی لازم‌است سطرهایی بارها خوانده شوند تا مفهوم جمله‌ها در ذهن بنشیند. طرز کتاب خواندن یک فرد معمولی با کسی‌که می‌نویسد و محتوا تولید می‌کند، باید متفاوت باشد.

ما کتاب نمی‌خوانیم تا سرگرم شویم یا چیزی یاد بگیریم و چند ساعت بعد فراموشش کنیم، ما کتاب می‌خوانیم تا از آن تاثیر بگیریم و با آنچه دریافته‌ایم به شکلی متفاوت و نگاهی نو محتوایی ارزشمند خلق کنیم.

این طرز خواندن درایده‌یابی نیز به ما کمک میکند. آرام خواندن و تکرار به ما ایده می‌دهد. با هر بار تکرار نکات جدیدی از کتاب می‌خوانیم که دفعات قبل آن‌را درک نکرده بودیم. با تکرارِ خواندن ذهن انبساط پیدا می‌کند و ایده‌های بیشتری به ما میدهد؛ ایده‌هایی که اثربخش‌تر و عمیق‌تر خواهند بود.