یکی از کارهایی که در مواجه با مشکلات و چالشهایی که سرراهم قرار میگیرند، انجام میدهم، نگاهی عمیق به مسئلۀ پیش آمده است. خیلی مواقع آن چیزی که در ظاهر امر مشهود است، تمام مشکل نیست. هر مسئله و هر گرهای به گرۀ قبلِ خودش وصل است. اغلب مسائل باید از ریشه و منبع اصلی حل شوند.
با نگاهی دقیق به، شکست در کسب و کار، بههم خوردن یک رابطه، به خطر افتادن وضعیت سلامتی و مسائلی از این قبیل میفهمیم که مشکل از آنچه میبینیم، عمیقتر است.
وقتی اختلالی در وضعیت روح و روانمان رُخ میدهد و ما را دچار مشکل میکند به اتفاقی که همان روز یا روز قبل برایمان اتفاق افتاده ربطش میدهیم. ما از حرفی میرنجیم و عکسالعمل نشان میدهیم اما نمیدانیم که این رنجش ریشه در گذشتۀ ما دارد. اگر سر نخ این اتفاق را بگیریم به سالها قبل باز میگردیم، سالها قبل که به خاطر ضعف عزتنفس خود را جدی نگرفتیم و در جاهایی که لازم بود حرف بزنیم، سکوت کردیم و آنجا که لازم بود بشنویم دهان باز کردیم و تحقیر شدیم؛ و پس از سالها کوهی از احساسات ناخوشایند را با خود حمل میکنیم. وقتی صحبت از آگاهی و زندگی آگاهانه میشود، منظور همین است. در لحظه حضور داشتن و درست اندیشیدن.
وقتی آگاهی فرد بالا میآید، گذشته دیگر دردناک نیست. گذشته فقط یک تجربه است برای اینکه به ما بگوید تو از کجا به کجا رسیدی. اتفاقا این باعث خرسندی و افتخار است زیرا ما از ناآگاهی و تاریکی به روشنی و رشد رسیدیم.
یکی از نکاتی که در مسیر رشد بارها با آن مواجه میشویم، چالشهای گوناگونیست که سر راهمان سبز میشوند، هربار که فکر میکنیم قوی شدهایم، هربار که فکر میکنیم، به اندازۀ کافی آگاه شدهایم، درست در همانجا اتفاقی میافتد که به ما گوشزد میکند، نیاز به آگاهی بیشتری داریم.
نیازی نیست که ساعتها فکر کنیم چرا این اتفاق افتاد؟ چرا دوباره شکست خوردم؟ چرا با وجود تمام چیزهایی که به دست آوردم باز هم غمگینم؟!
انسانِ آگاه هر روز و در مواجه با هر رویدادی میتواند فقط با کمی دقت پاسخ سوالش را بیابد. هدف زندگی رسیدن به معناست. معنایی که در دلِ اتفاقات روزمرۀ ماست. معنا یافتنی نیست، معنا ساختنیست.
مطالب بیشتر:
خودآگاهی و زندگی آگاهانه | پادکست
چقدر خوب بود این مطلب.
منتظر ادامهش هستم.
متن دلنشینی بود واقعا بیتا جون اینکه از دل و ذهن خودت می نویسی عالیه