من بارها از تنش‌ها، کلافگی‌ها و فرار کردن از نوشتن، نوشته‌ام. گاهی حس می‌کنم در یک چرخۀ تکرار افتاده‌ام. امروز با خودم فکر می‌کردم این نوشتن‌های هر روزه چه تاثیری بر من(روحیاتم، زندگی‌ام و روابطم) داشته است؟

نوشتن‌های شبانگاهی تبدیل به عادتی شده که نمی‌توان یک روز هم به آن بی‌توجهی کرد. نوشتن قدرت تفکر را برایم به ارمغان آورد. این قدرت که من مستقل از نگرشِ آدمهای اطرافم به مسائل بیندیشم و متفاوت فکر کنم. وقتی خوب دقت می‌کنم می‌بینم با تثبیت عادت نوشتن در روزهایم افکارم نیز نظم گرفته‌اند. این نظم حس درونی خوبی به همراه دارد، حسی از جنس توانمندی؛ تداعی این عبارت که: من، قدرتمندم و توانایی این را دارم خودم و لحظاتم را مدیریت کنم. کنترل بر خودم، افکارم و زندگی‌ام شکلی از قدرت است.  ایجاد یک نظم و عادت و متعهد ماندن به آن در مدت طولانی نشان از تعهد و قدرت دارد. من، کشمکش میان نوشتن و ننوشتن و ماندن و ادامه دادن را بارها تجربه کردم، اما ناامید نشدم و ایستادم. قدرت یعنی: تاثیر نگرفتن از منفی‌ها. قدرت در نشنیدن است، وقتی که شنیدن به صلاحت نیست. قدرت در سر را به زیر انداختن و ادامه دادن است؛ جملۀ معروف نیچه برای این روزهایم چراغ راه است.

آنچه مرا نکُشد، قوی‌ترم می‌کند.

 

مطالب بیشتر:

چگونه زمانم را مدیریت کنم؟ مدیریت زمان و بهره‌وری 

محتوا شاهراه تاثیر گذاری است. 

شکل گیری یک عادت جدید و نظم شخصی