این روزها تمرکز کردن سخت است. خوب میدانم چیزی که باعث آشکار شدن استعدادهای ما میشود،یادگیری و تمرکز بر کارهای سخت است.
سختیها ما را عمیقتر میکنند.هر زمان که با کارهای پُر چالشی روبرو میشوم ابتدا،احساس میکنم انرژی درونیام کم میشود، چیزی که باعث میشود انرژیام را از دست بدهم ،محدودیتهاییست که در ذهنم نسبت آن شرایط دارم.
زمانهایی بوده که موقعیتی چالشی در مقابلم قرار گرفته، دچار نا آرامی، کرختی و بی حوصلگی شدهام؛ معمولا تمرکزم را از دست میدهم و نمیتوانم کار عمیقی را انجام دهم . از نوشتن و خواندن کلافه میشوم.
نوشتن سخت میشود و خواندن حوصلهام را سر میبرد. کتاب را کنار میگذارم و موبایل در دست میگیرم و همین باعث میشود بیشتر دچار بیحوصلگی شوم.
هر چه بیشتر کاری را به روز بعد و روزهای بعد موکول کنیم،انجامش سختتر میشود.
بهترین روش برای غلبه بر این حالت و فرار از موقعیت چالشی اینست که هر طور شده انجامش دهیم.
فرار کردن از موقعیت دشوار مرا بیحال و حوصله میکند؛ وقتی بیپروا به دل سختیها میروم احساس بهتری دارم. اعتماد بنفسم بیشتر میشود. سد محدودیت ها شکسته میشود و من عمیقتر میشوم.
مطالب بیشتر:
من آموخته ام،نویسندگی تلاش برای عبور از دردهاست.
خیلی ورست و بجا گفتین…دقیقاً احساسی ست ک خودم دارم