تا به حال به کلمه‌ی فرصت فکر کرده‌اید؟

به نظر من کلمه‌ی جالبی ست. نمی‌دانم این کلمه چه حس و حالی را در شما به وجود می‌آورد اما برای من در لحظه بودن ،دست بکار شدن و عمل کردن را تداعی می‌کند.

انگار می‌گوید : درنگ جایز نیست،گام اول را بردار و پیش برو!

جالب است نه؟ مثلا همین چند دقیقه پیش چشمانم باز نمی‌شد ،بشدت خوابم می‌آمد، با خودم گفتم :امشب نمی دانم چه بنویسم،خوابم می‌آید ،بعد موبایلم را برداشتم و سری به سایت زدم .یکی دوتا از کامنت ها را که دیدم با خودم گفتم: نه، الان موقع خواب نیست، یک لیوان آب خوردم .خواب ازسرم پرید .سریع لپتاپ را روشن کردم و جرقه‌ی این پست در ذهنم زده شد. به همین سادگی ،به همین خوشمزگی!

بله نوشتن یک مطلب ، آن هم لحظه‌ای که میخواهی به رختخواب بروی اما نظرت عوض میشود.راهت را کج می‌کنی سمت لپتاپ و شروع به نوشتن می کنی ،بسیار لحظه‌ی با نمکی است. تجربه کنید. به حرفم می‌رسید.

داشتم درباره‌ی فرصت می گفتم. فرصت ها را نباید از دست داد. خواب آلودگی، خستگی، تنبلی و خیلی از بهانه هایی که در طول روز می‌آوریم ،فرصت ها را می سوزانند و از بین می برند. پس یادتان نرود که:

فرصت طلب باشید. من برای نوشتن از هر فرصتی استفاده می‌کنم. گاهی در خیابان یک موضوع جالب به ذهنم می‌رسد، گوشی را در می ‌آورم و چند کلمه‌ای  می نویسم  تا بعد که به خانه برگشتم  این موضوع جذاب را تبدیل به یک پست کنم و در سایت بگذارم.

یک چیز جالب دیگراینکه،در یک سال گذشته تقریبا از هر ده باری که چای خوردم نُه مرتبه‌اش در حال نوشتن بودم. نوشتن با طعم چای را دوست دارم. اصلا نوشته‌هایی که همراه با چای خوردن بوده‌اند به شکل عجیبی دلنشین‌اند. چای در زمان نوشتن خیلی می‌چسبد.

خب،از فرصت دور نشویم،نمی‌توان فرصت ها را از دست داد. برخی از آنها در زندگی تکرار نمی‌شوند مثلا وقت هایی که هدر می‌دهیم و نمی‌نویسیم ،آن فرصت دیگر برنمی‌گردد فرصت ها را باید قاپید، تردید نکرد و آغاز کرد.

مطالب بیشتر:

تجربه نگاری|ترس من کوچک می‌شود. 

دنیایی پُر از شگفتی مقابل توست. 

تجربه نگاری|دستاوردهای من از دوره‌ی پُرکاری