میپرسد: چه شد که نظرت تغییر کرد؟
میگویم: ماهها گذشته .دهها کتاب خوانده ام و بسیار نوشته ام. سبک زندگی من تغییر کرده و تغییر سبک بر روی فکر من اثر گذاشته.
زندگی همین است. باید رو به جلو پیش رفت. ماه به ماه برتعداد کتابهای کتابخانه ام اضافه می شود. روز به روز صفحات بیشتری را سیاه می کنم و هر شب به مطالب سایت اضافه می شود . مگر می شود مثل چند ماه یا چند سال پیش فکر کنم؟
کلمهی “رشد” را می بینم که بر در و دیوار خانه به من لبخند می زند. هر جا که شده کلمه را چسبانده ام. من به کلمهی سالام متعهدم؛ کلمهای که قرار است تا پایان امسال مرا به جاهای خوب برساند.
نمی توان به رشد فکر کرد و رفتارهای گذشته را انجام داد. نمی توان هر روز بر بالای صفحهی سفید کاغذ بزرگ نوشت رشد ، و بعدحرف های پیشین را تکرار کرد. نه ! باید با کلمه ی سال و با تغییر یک سری عادت ها هماهنگ شد .چرا اینقدربر رشد و تغییر عادتها و سبک زندگی پافشاری می کنم ؟
من می نویسم تا فراموش نکنم. می نویسم تا در ذهنم حک شود ،برای چه قدم در این مسیر گذاشتم، می نویسم هر روز می نویسم که به بیراهه نروم و خودم و ذهنم را درگیر کلیشه نکنم. نوشته های دفترم پُر از کلیشه است. گاهی دچار تکرار نویسی می شوم اما زیاد طول نمی کشد،خیلی زود خودم را از دام تکرار نویسی رها می کنم.
این هم یک سبک است برای افتادن در مسیر رشد؛ مسیری که هموار نیست.اما پر از درس و شگفتی و تازگیست.
مطالب بیشتر:
مدل فکری شما چیست؟(ایستا یا رشد)|کلمهی سال من
ثبت ديدگاه