از خود بپرسید،چرا؟چگونه؟چطور؟
http://bitakeyani.com

چرا ؟ چگونه ؟ چطور؟ آیا ؟…. و هزاران پرسش دیگر که هر روز از خودم می پرسم و گاهی سعی می کنم پرسش بسازم.

ذهن پرسشگر من از صبح که بیدار می شود تا شب که سر بربالین می گذارد مشغول پرسش و پاسخ است.

گاهی در پاسخ دادن می ماند. فکر می کند، دست به دامن کتابها می شود. جستجو می کند؛ تا بالاخره پاسخی بیاید .

به روزهای پایانی سال نزدیک می شویم؛ طنین صدها سوال در سرم می پیچد،

سوالات را در دفترم می نویسم و سعی می کنم دقیق پاسخ بدهم.

_ آیا کارهایی که امسال انجام داده ام در رشد و موفقیت من موثر بوده اند؟

_کجا اشتباه کرده ام؟

_کجا باید بهتر عمل کنم؟

_چقدر حاضرم برای رشد و فردیتم هزینه کنم و وقت صرف کنم؟

_با چه کسانی باید بیشتر وقت صرف کنم؟

_چه کسانی را باید برای همیشه از زندگی ام حذف کنم؟

_کدام قسمتِ شخصیت من نیاز به ترمیم دارد؟

_کجا دلی را شکستم؟

_چرا بخشش برایم سخت است؟

_من باید کاری کنم! کمترین کاری که می توانم بکنم این است که دنیای اطرافم را زیبا کنم . چگونه ؟ چه کاری از دست من ساخته است ؟

_آیا در سالی که گذشت توانستم با حضورم ،کلامم یا نوشته هایم مرهمی برای کسی باشم؟

_بهتر نیست وابستگی ها را کمتر کنم و از زنجیری که دست و پایم را بسته خود را رها کنم؟

و دهها سوال دیگر .

پاسخ برخی سوالات آسان است. صفحات دفتر را سیاه می کنم تا به افق روشنی برسم اما برای پاسخ دادن به برخی دیگر در هزار تویی می چرخم.

گاهی برای اینکه پاسخ بهتری پیدا کنم ،مشورت می کنم؛ اما نه با هرکسی .

مشورت کردن آداب و اصول خاصی دارد و برای مشورت در هر زمینه ای باید با فردی باتجربه در همان حوزه مشورت کرد. کسی که در آن زمینه سالها فعالیت داشته و تجارب زیادی کسب کرده باشد. البته این نظر من است ؛ دیدم کسانی را که برای مشورت کردن با افراد مختلف شروع به گفتگو می کنند، البته افراد همه چیز دان (!) در اطراف ما کم نیستند و تا دلتان بخواهد در هر زمینه ای نسخه می پیچند. پاسخ هر سوالی را در آستین دارند و با سکوت کردن،فکر کردن و چرا و چگونه و چطور پرسیدن از خود غریبه اند.

 

مطالب بیشتر:

چرا ما سبز نشویم؟ 

روزهای روشن در راهند