اندیشه ای “نو” bitakeyhani.com

یک روزهایی در زندگی هست که دوست داری به قلمرو امن خودت پناه ببری. من این روزها را بارها و بارها تجربه کرده ام.

از صبح که بیدار می شوم تصمیم می گیرم امروز هر جور شده دُرُست و حسابی بنشینم و بنویسم و از همه ی و سایل و ابزاری که ذهن را درگیر می کنند یا باعث حواس پرتی می شوند دوری کنم.

گوشی را در حالت بی صدا قرار می دهم. تلفن خانه را از پریز می کشم و آیفون را خاموش می کنم.با تلویزیون سالهاست که غریبه ام. حتی فراموش کرده ام بعضی دکمه های روی کنترل تلویزیون چه کارایی دارند! خانه در سکوت مطلق فرو می رود . به جز من و افکاری که باید روی کاغذ ریخته شوند ، هیچ منبع صدا یا اطلاعاتی نیست.گاهی خوب است ذهن کاملا پاک شود، این وسط خلاء ای ایجاد می شود و افکارم ” به روز رسانی” می شوند. این سکوت و خلاء شاید در نهایت یکساعت به طول انجامد اما بعد……

گوشی از حالت بی صدا خارج می شود، آیفون روشن می شود و دوباره انواع و اقسام صدا، اطلاعات ، سرگرمی های ذهنی همه و همه از سر گرفته می شوند.اما وقتی نگاهی به محتوایی می اندازم که در یک ساعت سکوت ذهن ،ایجاد شده است شگفت زده می شوم. در این شلوغی و هیاهوی زندگی و بمباران اخبار و اطلاعات و انواع مشغله ها که خواسته و نا خواسته به زندگی مان سرازیر شده اند، چقدر به اندیشه مان استراحت می دهیم ؟ چقدر خاکروبه های ذهن را تخلیه می کنیم؟چقدر افکار یا ایده های نو می سازیم؟ آیا محتوایی که پس از این سکوت و آرامش ذهن تولید می کنیم مفید و ارزشمند است؟روزانه چقدر ذهن مان را در جهت ساختن اندیشه ای نو به کار می گیریم؟