آنچه از خودشناسی آموخته‌ام:

۱.

هیچ استادی، هیچ کتابی و هیچ معلمی و هیچ دوستی نمی‌تواند به اندازه‌ی تنها شدن با خویشتنِ خویش به ما درسی بیاموزد و آگاهی‌مان را گسترش دهد.

۲.

روابطی که درطول زندگی‌مان تجربه می‌کنیم، همگی حاوی پیامی برای ما هستند، پیامی از سوی نیروی برتر، پیامی از سوی پروردگارمان.

۳.

ما چیزی از دست نمی‌دهیم، اگر دچار فقدان شدیم اتفاقی نیست، نیروی برتر با آوردن فقدان‌ها و کمبودها به زندگی‌مان ما را مجبور می‌کند ظرف وجودی‌مان را گسترش دهیم، صبور باشیم، قلب را بگشاییم، رشد کنیم و رشد کنیم.

۴.

روابط می‌خواهند از ما فرد بهتری بسازند. گاهی عشق می‌ورزند و می‌مانند تا ما در آینه‌ی وجود آنها خویش را ببینیم؛ ببینیم که چقدر کوچکیم ببینیم که آنها با از خودگذشتگی و عشق‌شان موجب رشد ما می‌شوند! می‌مانیم و در کنار هم شانه به شانه‌ی هم رشد می‌کنیم.‌

۵.‌

برخی روابط ما را خُرد می‌کنند. فرو می‌ریزیم تا آگاه شویم و دوباره برخیزیم و خودی نو بسازیم.

۶.

وقتی در تنگنا هستیم، وقتی به ته دره‌ای تاریک سقوط کرده‌ایم، نگویید چرا من؟ تو انتخاب شده‌ای تا تغییر کنی، رشد کنی، بشکُفی و درخشان شوی! فرو می‌روی تا برخیزی و از ته دره‌ی تاریک بالا بیایی.