دور میزی مربعی شکل نشسته‌ایم. از آن لحظاتی‌ست که از افکار زمینی فاصله داریم، حرفها که رد و بدل می‌شود گویی آگاهی‌مان بالا و بالاتر می‌آید. احساس می‌کنم زمان متوقف شده‌است. گفتمان اوج می‌گیرد و من مبهوت این دانش، اشتیاق و آگاهی می‌شوم.

شنیده‌ام ذهن‌های کوچک درباره‌ی آدمها، اتفاقات و روزمرگی‌ها حرف می‌زنند و ذهن‌های بزرگ‌درباره‌ی ساختن و تغییر؛ و من چه خوشبختم که در محاصره‌ی ذهن‌های بزرگم.‌

 

کمی بعد ترجیح دادم فقط بشنوم و یاد بگیرم، بیندیشم و به خاطر موهبت داشتن چنین خانواده‌ای از پروردگارم قدردانی کنم.

به نظرم می‌توان آدمها را بر اساس انتخاب مهمترین دغدغه‌ی زندگی و اولویت‌شان شناخت.

صبح که از خواب بیدار می‌شوی مهمترین اولویتت چیست؟‌

منظورم از مهمترین اولویت کار یا برنامه‌ایست که تمام روز برای بهبود و ساختن آن تلاش می‌کنی و تمام فعالیت‌هایت در جهت به سرانجام رساندن آن اولویت است.

اولویت‌های ما مشخص می‌کنند به کدام سو می‌‌رویم.