من هم مثل خیلیها طی یکسال اخیر انرژی روح و روانم به شدت اُفت کرده است. راستش با تغییراتی که در این یکسال در روحیاتم رُخ داده گاهی شگفتزده میشوم که چگونه دوام آوردهام و مینویسم.
من آدم خوششانسی هستم زیرا دوستان بینظیری دارم؛ دوستانی که میدانند خُلقم حسابی به هم ریخته و باز هم تماس میگیرند، حالی میپرسند و دیداری ترتیب میدهند،
سعیدقائدی یکی از آنهاست.
جمعه دوازدهم آبان ماه به پیشنهاد سعید دورهم جمع شدیم؛ از خودمان گفتم، خندیدیم، از کیکها و نوشیدنیهای کافه مانا لذت بردیم، هنر دست مریم مشایخی عزیز مسحورمان کرد، هنر گوشدادن شاهین کلانتری در مواقعی که دیگران از خودشان میگفتند برای من تجربهای درخشان بود. صمیمیت و قلب مهربان زهرا پورمهدیان را بسیار دوست دارم. و مریم یار همیشگیام، از آرامشی که در چهرهاش است درس میآموزم. چنین دوستیهایی بیشباد.
ثبت ديدگاه