چندی پیش از معلم عرفان و خودشناسی‌ام جمله‌ای شنیدم:  اوج خرد و ثروت اینست که به دیگری کمک کنی تا خودش را بشناسد.

پرسشی در ذهنم نشست.

وظیفه‌ی من در این زندگی چیست؟

منظورم وظیفه‌ام به عنوان یک مادر و همسر نیست، وظیفه‌ی انسانی‌ام چیست؟‌ وظیفه‌ام در قبال خود، سپس وظیفه‌ام در قبال دیگران؟!

جواب‌های کلیشه‌ای رنگارنگ از ذهنم عبور می‌کنند اما من به دنبال پاسخی عمیق‌تر هستم.

مهمترین وظیفه‌ی هر انسانی در ابتدا خودشناسی است، اما چند درصد افراد در طول زندگی به خودشناسی روی می‌آورند؟

 تجربه‌ی من از خودشناسی  

خودشناسی در ابتدا برایم غریب بود. همین حالا هم برخی مباحث را باید دوسه بار گوش بدهم و راجع به آنها چند صفحه‌ای بنویسم تا مطلب برایم جا بیفتد. مباحثی هم هستند که با چند بار گوش دادن حس می‌کنم آگاهی کوتاه من به قد و قواره‌ی آنها نمی‌رسد.

چیزی که مهم است گوش دادن و دوباره گوش دادن و سعی در فهمیدن مطالب دشوار خودشناسی است.

خودشناسی ما را با خودمان روبرو می‌کند. دلیل اینکه اغلب افراد تمایل ندارند روی شناخت خود وقت بگذارند همین است؛ ترس از روبرو شدن با خود.

زیرا وقتی می‌بینند ضعف‌هایی هست که باید برطرف شود و مسیر بهبود، طولانی و دشوار است، ترجیح می‌دهند کاری انجام ندهند و رها کنند.‌ عده‌ای هم از مسیرهای کوتاه، سرگرمی‌ها و میانبر استفاده می‌کنند و به نتیجه نمی‌رسند و رها می‌کنند.‌ زیرا خودشناسی با میانبرزدن، سرعت و زود انجام‌شدن مغایرت دارد.

خودشناسی به آهستگی در خلوت به دور از هیاهو و مسابقه‌ و نمایش‌دادن صورت می‌گیرد و کمک می‌کند از مَنیت دور شوی.

من اول راهم و از انتخاب این مسیر خشنودم.

به نظرم مهمترین و بزرگترین اقدامی که می‌توانم در زندگی‌ام انجام دهم، شناخت و توسعه‌ی خودم است.

و نیک می‌دانم یک مادر بزرگترین ثروتی که می‌تواند به فرزندانش ببخشد اینست که کمک‌شان کند خودشان را بشناسند.

من برای تشویق و ترغیب فرزندانم به خودشناسی ابتدا باید فانوسی در دست بگیرم و جلو راه بیفتم تا همسو و په به پای هم گام برداریم.

در جایگاه همسر باید تلاش کنم خودم را بشناسم و بسازم.‌ باید ذره‌بین را روی خودم بگیرم و اگر ضعفی بزرگنمایی شود ضعف خودم باشد. باید هدفم ساختن باشد.

وقتی کاری انجام می‌دهم که باعث می‌شود قلبم آرام و روحیه‌ام با نشاط باشد، آن کار را ادامه می‌دهم، فارغ از نتیجه و نظر دیگران؛ آنچه برایم رضایت، تغییر، تفکر پویا، شادمانی و آرامش به همراه بیاورد، قطعن با استمرار به نتایج خوبی می‌رسد.

همه چیز باید همسو و هماهنگ باشد تا به نتایجی که انتظار داریم، برسیم‌.

خواستِ من، شناخت بهتر و عمیق‌تر خودم برای توسعه و رشد شخصی است، بنابراین رفتار ، افکار، دایره‌ی دوستان و سبک زندگی‌ام باید بر اساس خواسته‌ام باشد. در یک کلام همه چیز باید با هم هماهنگ باشد تا من به خواسته‌ام برسم.