ایمان میگه: دنیای امروز ما از افراد موفق و افرادی که مدارک رنگارنگ دارن و اونایی که  موقعیت‌های اجتماعی و جایگاه دهن پرکن دارن، اشباع شده. ما دیگه به این چیزا نیازی نداریم. ما به افراد التیام‌دهنده نیاز داریم.نه اونایی که زخم می‌زنن، که اتفاقن زخم‌زننده‌ها فراوانند.  

 

داشتم فکر می‌کردم، آیا منم می‌تونم یک التیام‌دهنده باشم؟‌! میدونم برای اینکه التیام‌دهنده باشی باید وصل باشی!

وصل‌بودن یعنی استقبال از چالش‌ها. یعنی فرار نکنی، اگه چالشی سرراهت قرار گرفت‌، بپذیری! نترسی، آرامش‌تو از دست ندی.

یه صدایی درونم میگه، با اینهمه چالش یعنی تو وصلی!

وصل‌بودن یعنی درک کنی اگه چالشی هست پس تو زنده‌ای، یعنی می‌تونی انجامش بدی. یعنی پتانسیل‌شو داری!

وصل‌بودن یعنی من می‌تونم دست دیگران رو بگیرم، لازم نیست کار شاق و عجیبی انجام بدم که دیگران انگشت به دهان بمونن؛ گاهی وصل بودن کمک‌فکری دادن به یکنفر هست.

وقتی می‌تونم بار غم دیگری رو سبک کنم و یا کنارش بشینم و به اندازه یک چای خوردن بهش گوش بدم یعنی وصلم. ما به هم وصلیم.

وقتی وصلی، مهربان‌تری

وقتی وصلی آرام‌تری

وقتی وصلی عاشق‌تری

اغلب آدمها در زندگی و روابطشان به دنبال افراد مهربان، صلح‌جو و آرامش‌دهنده هستند. می‌خواهند آرامش‌شان را در کنار افراد التیام‌دهنده به دست بیاورند اما هیچکس حاضر نیست《 خودش》 یک التیام‌دهنده شود.

برای اینکه یک التیام‌دهنده شوی باید به خودت بپردازی، به حل مسائل خودت‌ به شناخت بیشتر روحیاتت و واکاوی افکار و رفتارت! برای کسی که دوستت دارد وقت بگذاری! و اگر می‌توانی گره‌ای از مشکل کسی باز کنی، چه عالی! تو می‌توانی، وصل شو!