از وقتی یادم میآید هیچوقت زمانهایی که مجبور بودم طبق خواسته و روش دیگران عمل کنم و شبیه دیگران باشم، احساس خوبی نداشتهام.
ما گاهی به واسطهی یک سری رسم و رسومات و بایدها و نبایدها برخلاف نظر خود عمل میکنیم و کارهایی شبیه دیگران و کپیشده انجام میدهیم. برای من دیگر زمان این مدل رفتارها و انتخابها سر آمده و حالا متفاوت از قبل فکر میکنم.
نمونهاش را این روزها در آموزشها و کلاسهای آنلاین زیاد میبینیم. معلم از بچهها تحقیقی میخواهد . سه دقیقه بعد پیامها یکی پس از دیگری در گروه کلاس ارسال می شوند و همه شبیه یکدیگر. کپی پیست از گوگل!
کپیکردن خلاقیت را از فرد میگیرد و اجازهی فکر کردن و اشتباهکردن را به او نمیدهد. بنظر من هر چه اشتباهات ما بیشتر باشد خلاقیتمان نیز بیشتر میشود.
گاهی لازم است وقتی کاری را انجام میدهیم از هیچکسی کمک نگیریم. همان ایدههایی که به ذهنمان میرسند کافیست. شبیه دیگران رفتار کردن و حرفزدن و ایدههای دیگری را کپیکردن، از جذابیت و خاصبودن کارمان میکاهد.
در تولید محتوا مهماست که “خودت“باشی. این “خودبودن” حتی با وجود نقصهای کوچک، تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب دارد. ما با محتوایی که تولید میکنیم برند شخصی خود را میسازیم. در ساخت برند شخصی نبایدهایی وجود دارد؛ کاوه کارگر به شکلی ساده و روان نبایدهای ساخت برند شخصی را نوشته است.
نکتهی دیگر سادگی در بیان جملات است. مخاطب باهوش است و ما نمیتوانیم با جملات پیچیده خود را عقلکل نشان دهیم و مواردی را عنوان کنیم که خودمان هم سر و تهش را نمیفهمیم. بنظر من برای ساخت برند شخصی باید خود را در جایگاه مخاطب ببینیم؛ خود ما بعنوان یک مخاطب دوست داریم محتوا و محتواگر چه خصوصیاتی داشته باشند؟ با کدام محتواگران احساس راحتی بیشتری داریم؟ اگر محتوایی که دنبال میکنیم توسط دونفر ارائه شوند، ارائهی کدامیک را بیشتر میپسندیم و دنبال میکنیم؟ آنکه تاثیرگذاری و ارزش محتوا و مخاطب را مد نظر دارد و یا کسیکه بیشتر به ظواهر و لایک و مسائل جانبی میپردازد؟!
برای ساخت برندشخصی کافیست تمام و کمال “خودمان” باشیم. و این “خودبودن” مهمترین عامل تمایز است.
ثبت ديدگاه