همه ی ما روزانه دقایقی را به گفتگوی درونی با خود می پردازیم. وقتی به مشکلی می خوریم می نشینیم و با خودمان راجع به آن حرف می زنیم.

نمونه هایی از گفتگوی درونی ما با خودمان : 

“می دانم که عصبانی می شوم و زود از کوره در می روم اما چکار کنم دست خودم نیست. بقیه هم باید مرا درک کنند و سر به سرم نگذارند.”

“می دانم این آدم به درد زندگی نمی خورد و بعدها با او دچار مشکل می شوم اما چکارکنم دیگر؛ یکی دوسالی ست که با هم رفت و آمد داریم ،بالاخره یک جوری باهم کنار می آییم.”

“می دانم ورزش نکردن مساوی است با اضافه سایز واضافه وزن اما خب چکار کنم باشگاه دور است ،شهریه ی باشگاه زیاد است و…”

“می دانم به کارم علاقه ای ندارم و به زور روزها سر کار می روم، اما چکارکنم حوصله ی گشتن دنبال یک کار جدید یا رفتن به دنبال علائقم را ندارم،بالاخره یک جوری سر می کنم”

همه ی گفتگوهای این چنینی که با خودمان در خلوت انجام می دهیم نشان دهنده ی ضعف ما در انتخاب ها و تصمیم گیری های ماست.اولین تاثیری که این گفتگوها به همراه دارند احساس ناتوانی و ضعف ما در تصمیم گیری را به ما نشان می دهد.

شاید ما هیچوقت به ضعف های خودمان نزد دیگران اعتراف نکنیم ،اما همین که می دانیم مشکلی وجود دارد اما برای تغییر وبهتر کردن شرایط کاری نمی کنیم اعتبارمان را نزد خودمان از بین می بریم.

مسئولیت در قبال خود به مسئولیت در قبال افراد دیگر و جامعه منتهی می شود. ما اگر نتوانیم اشتباهات و ضعف هایی که در خودمان وجود دارد را درست مدیریت کنیم و تغییری ایجاد کنیم ،نمی توانیم در روابط مان ،کارمان و جامعه مان به نتایج دلخواهی برسیم.

ما خود را هر شکلی که ببینیم ،دیگران نیز مارا به همان شکل می بینند. اگر فکر می کنیم دیگران از محبت ما سوء استفاده می کنند،ما را احمق فرض می کنند، فقط پول ما را می بینند و خودمان اهمیتی نداریم، ما را دوست ندارند و برایمان احترامی قائل نیستند و…

به طور کلی هر جوری که فکرمی کنیم دقیقا درست فکر کرده ایم. ما همانطور که خود را می بینیم دیگران هم مارا همانگونه می بینند.

برای خودمان وقت بگذاریم:

اگر مشکلی وجود دارد و بارها اتفاقات مشابهی تکرار شده و می دانیم باید تغییراتی ایجاد کنیم تا اتفاقات ناخوشایند تکرار نشوند ،پس منتظر چی هستیم؟ تغییر را ما باید ایجاد کنیم. سخت است بله،اما شدنی ست. وقتی ما تغییر کنیم بقیه متوجه تغییرات‌مان می شوند در نتیجه رفتارشان با ما تغییرمی‌کند ،البته در صورتی که تغییرات حتما درجهت بهتر شدن و درنتیجه بهبود وضعیت زندگی‌مان باشد.

بازی من بهتر از توام یا من می فهمم و تو نمی فهمی هم دردی دوا نمی کند. اگر می خواهیم تاثیر تغییر مثبت را تجربه کنیم ،ابتدا باید صبر و تحمل را یاد بگیریم. تغییر در مدت زمان طولانی اتفاق می افتد ، زمان و صبوری می طلبد ،چیزی که فرد را به جلو می راند “چرایی” تغییر است. سوالی که باید از خودمان بپرسیم . باید برای خودمان پاسخ این سوال را روشن کنیم، بپرسیم!  “چرا می خواهیم تغییر کنیم؟”  و بعد روزها روی همین یک سوال فکر کنیم! آن وقت است که حتما به جاهای درخشانی می رسیم.

 

مطالعه بیشتر:

قدرتمند کیست؟|رابطه ی قدرت و عزت نفس

دقیقا چه می خواهی؟