در آغاز شروع یک کار چقدر به توصیه های دیگران عمل می کنید ؟

وقتی می خواهیم کاری را شروع کنیم از اطرافیان توصیه های زیادی می شنویم ؛برخی را خوب گوش می دهیم و برخی را از این گوش شنیده و از آن گوش به بیرون پرت می کنیم.

یادم می آید از کسی شنیده بودم برای شروع هر کاری پای صحبت های پیشکسوتان آن کار بنشین .آنهایی که سالهای سال در آن حوزه کار کرده اند و موفق بوده اند.

البته موفقیت برای هر کسی یک جور تعریف می شود . بنظر من باید دید آن فرد بعنوان یک مدیر یا سرپرست با کارمندان و پرسنل اش چگونه رفتار می کند . روابط خانوادگیش چگونه است. تعاملش با مردم چگونه است . من فکر می کنم مجموع همه ی اینها موفقیت یک فرد را تشکیل می دهد.

دو ماه پیش بود که تصمیم گرفتم با چند نفر در حوزه های مختلف مصاحبه انجام دهم و در سایت بگذارم. برای شروع اینکار اشتیاق زیادی داشتم وبا چندین نفر مصاحبه انجام دادم که فعلا سه تای آنها را منتشر کردم.

یکی از افرادی که در لیست مصاحبه بود ،خانمی بود که چندین سال  در حوزه ی زیبایی فعالیت داشت و حالا به عنوان کار افرین در حوزه زیبایی فعالیت می کرد. یکی از دوستانم پیشنهاد داد مصاحبه با یک خانم کار آفرین باید جالب باشد ؛از دوستم خواستم که با ایشان صحبت کند و اگر مایل بودند شماره ی تلفن او را به من بدهد تا با او تماس بگیرم و قراری برای گفتگو بگذارم.

روز بعد دوستم از او اجازه گرفت و شماره اش را برایم فرستاد. من ابتدا پیامی در واتساپ گذاشتم و خودم را معرفی کردم و لینک مصاحبه های قبلی سایت را برایش ارسال کردم تا با نحوه ی سوالات آشنا شود و اگر تمایل داشت گفتگویی با او داشته باشم. سه روز گذشت  و پاسخی نیامد. این در حالی بود که بخاطر شیوع کرونا محل کار ایشان تعطیل بود و ایشان راه وبیراه از غذاهای رنگارنگش در اینستاگرام استوری می گذاشت. پیام من در اینستا گرام هم بی پاسخ ماند.

من با افرادی دیگری مصاحبه انجام دادم .سوالها و جوابها ویرایش شد و پنج روز گذشت و پاسخی از سوی خانم کارآفرین نیامد!

روز پنجم با دوستم که در واقع واسطه ی این آشنایی بود تماس گرفتم و گفتم اگر تمایلی به گفتگو ندارد من اصراری ندارم ولی کاش حداقل جوابی میداد .دوستم گفت : من پیگیری می کنم. یکساعت بعد گفت : با منشی اش حرف زدم .این روزها خانم ….خیلی گرفتار است اما گفته شما سوالاتت را بفرست تا من بخوانم، فردا پاسخ می دهم.سوالات را فرستادم  یک هفته،ده روز و در نهایت دوهفته گذشت وپاسخی نیامد. او حتی به خودش زحمت نداد در حد دو سه کلمه عذر خواهی کند یا حداقل درخواست مرا رد کند. او با گفتگو با من و انتشار آن در سایت موافق بود اما چیزی درون او بود که مانع میشد تا با دیگران رابطه ی دوستانه و محترمانه ای داشته باشد.به نظر من کلمه ی موفقیت برای او زیادی بزرگ بود.

یادم می آید وقتی از چند نفری که او را می شناختند درباره اش پرسیدم به اولین نکته ای که اشاره کردند پولداری او بود. او یک زن جوان و کار آفرین و پولدار است که در روزهای قرنطینه از بیکاری از غذاهاو شیرینی های رنگارنگش استوری می گذاشت. شیفته ی این بود که با او درباره ی موفقیتش گفتگو کنند اما پاسخ دادن به سوالات مصاحبه کننده را دو هفته جواب نداد و در نهایت من با فرستادن پیامی خواستم دیگر به خودشان زحمت ندهند زیرا من منصرف شدم.

از اینکه این آدم را در لیست افراد موفق برای گفتگو قرار داده بودم پشیمان شدم. من او را نمی شاختم و از نظر من فرد موفقی نبود.زیرا روش تعامل و احترام به افراد برای او در اولویت نبود.

مصاحبه با افراد این فرصت را در اختیار من قرار می دهد تا به روحیات و رفتار آدمها بیشتر پی ببرم وآنها را بهتر بشناسم ؛تعریف موفقیت برایم گسترده تر می شود و خوشحالم که به دنیای جانوران موفق نما تعلق ندارم.

 

مطالب بیشتر:

تنها کسانی که قدردان شادیها هستند|زنان و خود باوری

 آدمها محصول محیط خود هستند