http://bitakeyhani.com

وقتی کفگیر ایده ها به ته دیگ می خورد ،چکار می کنی؟

یک راهش این است که منتظر شوی تا ایده ی مناسبی پیدا کنی و بعد شروع به نوشتن کنی.راه دوم این است که چشم ها را خوب باز کنی و گوشها را تیز. قلم را دردست بگیری و بیُفتی وسط صفحه های سفید کاغذ.

گاهی پیش می آید که ظرف ایده ها خالی می شود و این زمانی ست که باید شروع به نوشتن کنی . آنقدر از دیده ها ،شنیده ها و خوانده هایت بنویس تا در لابه لای آنها ایده ای جوانه بزند و جرقه ای ذهنت را روشن کند. از سیاه کردن دفترها غافل نشو هر چه بیشتر ذهنت را خالی کنی به نتایج بهتری می رسی. آن وقت است که موتور نوشتن روشن می شود .

اما یافتن ایده و شروع نوشتن به این معنی نیست که کار تمام است، مثلا با خود بگویی خب ، ایده ای  یافتم همه چیز راحت و بی دردسر انجام می شود و کار را به آسانی به پایان می برم.

یافتن ایده و انتخاب قطعی آن تازه اول کار است. خواندن ،سرچ کردن ، گوش دادن به فایل های صوتی در رابطه با ایده ای که انتخاب کرده ایم ؛ همه ی اینها مراحل نوشتن و ایده پردازی در یک پست وبلاگی است. 

من گاهی در واژه یاب کلماتی را سرچ می کنم که سالها آن کلمه را شنیده ام و در کلام به کار برده ام ،اما وقتی پای نوشتن به میان می آید و این مطلب قرار است در قالب یک پست وبلاگی منتشر شود کمی حساسیتم بالاتر می رود.

همین دقت و تمرکز بر روی نوشتن و کلمات و تاثیر آنها بر ذهن خواننده باعث می شود با تمرکز بیشتری بخوانم و حساسیت بیشتری روی نوشتن داشته باشم. البته نه به حدی که به وسواس تبدیل شود. من گاهی به خودم اجازه اشتباه کردن هم داده ام، گاهی که احساس خستگی کرده ام مطلبی را به صورت خلاصه یا چکیده نوشته ام ، می توانستم بیشتر بنویسم اما خسته بودم و به نوشتن فقط یکی دو پاراگراف بسنده کرده ام. اما این قول را به خودم داده ام که هر از گاهی به پست های قدیمی سایت سر بزنم و بیشتر و کامل تر بنویسم .

خلاقیت و ایده پردازی جزیی جدا نشدنی از زندگی یک محتوا گر است. 

مطلبی بیشتر:

ابزارهای خلاقیت

ازخود بپرسید ،چرا؟چگونه؟چطور؟