آیا تنهایی تو را از خویش دور کرده است؟
آیا تنهایی تورا از خویش دور کرده است bitakeyhani.com

بی روح بودم و دلخون. روی زمین نبودم. در آسمان هم نبودم.من جایی میان زمین و آسمان در تهوعی شیرین دست و پا می زدم. جسمی بودم بدون روح؛همچون رباتی که برنامه ریزی شده باشد. بی توجه وبی عشق با رَنجی لطیف سر می کردم. جسمم در وابستگی پاک بود .من در بیخبری بودم ؛ بیخبری های جنون آمیز!

چه می شود کرد؟! علاج رهایی بودو اسارت لهجه ای آشنا داشت، نزدیک بود ،آنقدر نزدیک که می توانستم هُرم نفس هایش را برتنم احساس کنم. وقتی درمقابل خودخواه لبخند می زنی ، غرورش را ستایش می کنی.و او نمی داند که تو لبخند میزنی تا دقایق نفرت انگیزرا قابل تحمل کنی.

                                              ***********

تودر پی ناجی می گردی و نمی دانی که هیچ نجات دهنده ای نیست. باید بدانی که ناجی خودِ تویی.

تو در پی جفتی برای روانِ تنهای خویش میگردی و نمی دانی پالیده ترین جفت برای روانت خودِ تویی.

توباید در تنهایی به خویش نزدیکتر شوی و تنها صدای خویش را بشنوی. ندایی از درون…

سعادت را با پوست و خونت حس می کنی ،آنگاه که با خویش تنها می شوی.

 پس خویش را دریاب .

بیتا کیهانی -دی ۹۸

مطالب بیشتر:

من دریافته ام که راه طولانیست