دیروز چهارصدمین مطلب را در سایت منتشر کردم. نوشتن مداوم و نظم در بروزرسانی سایت در ابتدا آسان بنظر میرسید، روزهای اول با خودم میگفتم، هر روز مینویسم و هر روز سوژهای برای نوشتن پیدا میکنم؛ اما به یک هفته نرسیده بودم که احساس کردم چیز زیادی برای نوشتن ندارم.
برای اینکه هر روز محتوایی برای انتشار داشته باشم، باید زیاد میخواندم و آنچه را که یاد میگرفتم، منتشر میکردم.این کار برای یک یا چند روز متوالی شاید سرگرم کننده باشد اما وقتی تبدیل به عادت روزانه و جزئی ثابت از زندگی میشود، دیگر سرگرم کننده و آسان نیست.
تولید محتوا تبدیل به وظیفهای میشود که اشتیاق سهم بزرگی در آن دارد. دیروز که چهارصدمین پست را منتشر کردم با خود فکر کردم، دو روز به خودم استراحت بدهم و مطلبی منتشر نکنم، اما نشد. نتوانستم. نیروی عشق و اشتیاق به رشد و نوشتن مرا به سمت وبلاگنویسی سوق میدهد.احساس میکنم وارد مرحلۀ تازهای از زندگی شدهام.
تفاوتهای منِ امروز و منِ دیروز را میبینم. امروز توانستهام نقش جدیدی برای خود در نظر بگیرم. امروز به این شناخت رسیدهام که میتوانم طرحی زیبا برای زندگی بیافرینم. من به قطرۀ کوچکی از اقیانوس بیکران تواناییهایم پی بردم. در و دیوار زندگی را رنگآمیزی میکنم، و بر سقف سپیدش فانوسهای طلایی آویزان میکنم. نقش جدیدم را دوست دارم. من خالق بهترین روزهای زندگیام هستم.
مطالب بیشتر:
امروز ،همان روز مد نظر من است.
عالی بود بیتا جان
امیدوارم زندگیات همیشه پر از نقش و نگار زیبا باشد.
موفق باشی دوست عزیزم.
ممنونم مریم جانم