وقتی هیچ ایدهای برای نوشتن نداری ،چه کار میکنی؟ به اطرافت خوب دقت میکنی. همه چیز تبدیل به سوژهای برای نوشتن میشود . مثلا همین امشب دهها ایده در ذهن من شکل گرفت و دربارهی هر کدام چند سطری نوشتم اما هیچکدام به جایی نرسید. هیچ یک از آن ایدههایی که در ذهن من شکل گرفت به جایی نرسید که بتوان منتشرش کرد و هنوز به صد کلمه نرسیده حذف شد. نوشتن آزمون و خطا کردن است. مینویسی و حذف میکنی. مینویسی و منتشر میکنی و بعد از انتشار یک قسمتهایی را تغییر میدهی و یااز نو مینویسی. نوشتن هیچگاه آسان نمیشود. روزهای بسیاری بودهاند که تصمیمگرفتهام در ساعت مقرر مقابل لپتاپ بشینم و بنویسم با نزدیک شدن به آن زمان کلافگی را تجربه کردهام. گاهی خودم را با کارهای مختلفی سرگرم میکنم تا ده دقیقه دیرتر شروع به نوشتن کنم .همین تلاش برای فرار از نوشتن و از طرفی احساس مسئولیتی که بخاطر کارم دارم ،مرا دچار کلافگی میکند. بتدریج که جلوتر میروم ،خوب میفهمم. نوشتن هیچوقت آسان نمیشود.نوشتن شاید از معدود مهارتهایی است که هر چه جلوتر میروی،سختتر میشود.
نوشتن هیچوقت آسان نمیشود
درباره نویسنده: بیتا کیهانی
سلام. من بیتا کیهانی هستم. نویسنده، دانشآموز مسیر رشد و یادگیرندهی همیشگی.
ثبت ديدگاه