بچهی کوچک و نوپایی را در نظر بگیرید که تازه شروع به راه رفتن کرده، از این سر خانه به آن سر می رود و از اینکه توانسته جاهای مختلف خانه را به تنهایی فتح کند ، هیجان زده و خوشحال است، در این میان خطراتی نیز وجود دارند.
اولین بار که به سمت بخاری می رود و دستش را به آن می زند و درد و سوزش را حس می کند جیغ اش به هوا می رود. او می فهمد که این وسیله درد را به او وارد کرده بنابراین از آن فاصله می گیرد و دفعات بعد با احتیاط به آن ناحیه نزدیک می شود.
سالها پیش یک سری مشکلات ذهنم را درگیر کرده بود و مدتی با آن گرفتاریها دست و پنجه نرم می کردم ،یک روز پشت فرمان ماشین نشستم ،جسمم آنجا بود اما فکرم وسط میدان جنگ با مشکلی بود که با آن درگیر بودم. در یک لحظه حواسم پرت شد و آنقدر خشم در وجودم بود که اصلا نفهمیدم از خیابان فرعی وارد یک اصلی پر رفت وآمد شدهام. تصادف بدی کردم. ماشین طرف مقابل را با جرثقیل جمع کردند ،ماشین من از قسمت سپر جلو آسیب دید. تجربهی بدی بود. مشکلم که حل نشد هیچ مشکل دیگری به آن اضافه کردم.
من نمی دانستم که مشکلات آمده اند که با صبر و حوصله و درایت حل شوند. من از اینکه مشکلی در زندگی ام وجود داشت خشمگین بودم و به دنبال مقصر می گشتم ؛نمی دانستم که وظیفهی من عصبانی شدن و کلافگی نبود،وظیفهی من حل مشکلاتم بود.
سالها طول کشید تا بفهمم درد و رنجی که به زندگی من وارد میشود هدف مشخصی دارد،درد می خواهد به من بگوید: ذهنت را به کار بینداز و حلش کن. خشمگین نشو ،تلاش کن،فکر کن تا حلش کنی.
من به جای خشمگین شدن باید مشکلم را حل می کردم. وقتی بر روی خشم و مقصر نشان دادن دیگران تمرکز می کنیم هیچ فایدهای نصیبمان نمی شود. فقط بر اثر عصبانیت مشکل جدیدی بر مشکل قبلی اضافه می شود.
کودکی که دستش را به بخاری می زند و دستش می سوزد و درد را حس میکند ،دفعات بعد با احتیاط نزدیک می شود و دیگر دستش را به بخاری نمی زند. من هم یاد گرفتم در صورت بروز مشکل، عصبانیت ،خشم،انکارِ حقایق و مقصر جلوه دادن دیگران دردی از من دوا نمیکند،باید بنشینم و مشکلم را حل کنم. حل مشکلم یعنی من به اندازهی کافی توانایی و بصیرت دارم و آنقدر قوی هستم که مشکلاتم را بدون خشم حل کنم.
نکته: عنوان این مطلب “درد هدف مشخصی دارد” یک جمله از کتاب
” هنر ظریف رهایی از دغدغهها” نوشتهی مارک منسن است.
مطالب بیشتر:
خودآگاهی و زندگی آگاهانه | پادکست
این روزها ی کرونایی که تجربه ی با هم زندگی کردن در خانه بیشتر شده است. مشکلات هم از جنس دیگری شده. من با خواندن مطلب شما با خودم گفت بهتر است بجای اینکه روی چرایی پیش آمدن مشکلاتم تمرکز کنم ؛ باید بگویم این مشکل پیش آمده تا به من چه بگوید. چطور می توانم مشکل را حل کنم. مطلب شما بسیار تاثیرگذار بود. متشکرم
ممنونم از نظر شما زهره عزیز