موفقیت، مجموعه‌ای از تلاش‌های کوچک است که هر روز و هر روز تکرار شده‌‌اند.
“روبرت کالیر”

جمله‌ی بالا بارها به شکلهای مختلف نوشته و بیان شده. بنظر می آید جملات تکراری اثرِ مطلوب خود را از دست داده‌اند.

البته بستگی دارد چگونه تفسیر شوند.

بگذارید از خودم شروع کنم. روزهای اول وبلاگ نویسی به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم نتیجه‌ی کار و 《موفقیت》 بود. راستش اصلا فکر نمی‌کردم روزی نوشته‌هایم در سایت به ششصد و پنجاه نوشته برسد. آن روزها به تنها چیزی که فکر می‌کردم این بود:
《 برای اینکه نوشتارم قوی شود باید زیاد بنویسم. همین!》
نه منتظر بازخورد و کامنت و تایید و تشویق بودم و نه منتظر موفقیت!
من فقط می‌خواستم نوشته‌های بهتری بنویسم؛ و بعد یک روز به خودم آمدم و دیدم سه سال گذشته و همچنان در حال وبلاگ نویسی‌ام!

راستش اصلا فکر نمی‌کردم بتوانم ادامه دهم اما ادامه دادم.
چه چیز باعث شدم که در این مسیر از حرکت نایستم و ادامه دهم؟
اگر با آگاهی امروزم بخواهم به این سوال پاسخ دهم، باید بگویم تغییراتی که در طرز تفکر من رُخ داده بود مرا به ادامه دادن ترغیب می‌کرد.

ابتدا این تغییرات را باور نمی‌کردم. نوشتارم بهتر شده بود و همزمان دایره‌ی روابطم تغییر‌کرده و سبک زندگی‌ام جهشی مثبت و روبه‌جلو را تجربه می‌کرد.

بنظرم “روبرت کالیر” می‌خواسته بگوید: اگر موفقیت می‌خواهید باید هر روز تلاش کنید و در کارتان تداوم داشته باشید.

من می‌گویم: به موفقیت، به نتیجه، به اثربخشی فکر نکنید. سرتان را پایین بیندازید و کار کنید و کار کنید و دست از تداوم نکشید. به این فکر نکنید شش ماه بعد یا یکسال بعد کجایید، به این فکر کنید و از خود بپرسید: این تداوم چه تاثیری در ذهن و شخصیت من می‌گذارد؟ چه روابطی را برایم رقم می‌زند‌؟ آیا تغییرات رفتار و عملکرد من، می‌تواند فردیت مرا رشد دهد؟

من به تاثیرگذاری و الهام‌بخش‌بودن برای دیگران فکر نمی‌کردم راستش تنها اولویتم “خودم” بودم. فکر می‌کردم هنر کنم روی رشد خودم کار کنم؛ اما پس از چند ماهی پیامهایی که از چند نفری گرفتم بسیار درخشان بود.

کسانی پیام می‌دادند و از اثربخشی کلمات من و روابطی که با هم داشتیم می‌گفتند. از اینکه روابطمان چه تاثیرات عمیقی روی آنها داشته!

اوایل حیرت‌آور بود و بعد احساس سبکی و آرامش داشتم که توانسته‌ام الهام‌بخش چند نفری باشم.

قطعن این تکه از پازل زندگی‌ام می‌تواند تابلوی موفقیت من باشد؛ اما من به موفقیت فکر نمی‌کنم.

توجه و تمرکز من هنوز هم روی خودم است. هنوز هم به همان روش سه سال پیش اوایل وبلاگ‌نویسی‌ام جلو می‌روم و ادامه می‌دهم.هنوز هم تمرکزم روی خودم است. هنوز هم اولین اولویتم برای تغییر “خودم” هستم.

به آینده‌ی تغییراتم فکر نمی‌کنم.‌فردا مهم نیست. سال‌ بعد و ده سال بعد مهم نیست. من به امروزم متعهدم.

هر روز از خودم می‌پرسم: “امروز چه می‌نویسی؟” یا “امروز چه ایده‌ای داری؟” یا” امروز چه می‌خوانی؟”

ایده‌ها و نوشته‌هایم اغلب همان شب پس از دو_سه بار بازنویسی به صورت پست در می‌آیند و منتشر می‌شوند.

پس از انتشار حس خوبی نسبت به خودم دارم، چون به قرار و تعهدی که به 《خودم》 داده‌ام پایبند بوده‌ام.

برای موفقیت تعاریف زیادی وجود دارد؛ از نظر من موفقیت همان احساس آرامش و خوشحالیِ حاصل از تعهد به انجام کار است.