میگوید: 《 درحال زندگی میکنم.》، اما کافیست در یک جمع دو سه نفری قرار بگیرد؛ اسم یک نفر را که میاندازند وسط، او هم با بقیه همراه شده و بازار غیبت داغ میشود.
راستش تا همین چند روز پیش من هم معنی دقیق《 درحال زندگیکردن》را نمیدانستم. من هم مثل او فکر میکردم در حال زندگیکردن یعنی از لحظهی اکنون لذتبردن و فکر نکردن به گذشته و آینده!
خیلی از کلمات و عبارات هستند که یک معنی ظاهری دارند و یک معنای باطنی.
با شنیدن عبارت 《 درحال زندگیکردن》 اولین چیزی که به ذهن آدم میرسد اینست که از اکنون لذت ببر!
اما این عبارت یک معنی عمیقتری هم دارد؛ شاید هم چند معنی عمیق.
《 درحالزندگیکردن》 یعنی در لحظه آگاهبودن. یعنی حواست باشد در چه جمعی قرار گرفتهای. حواست باشد در حال غیبتکردن و یا تمسخر کسی هستی که اکنون اینجا نیست.
حواست باشد چه چیزی میخوری. آگاه باش با حرفهایی که راجع به خود و دیگران در جمع میزنی در حال مخفیکردن کدام ویژگی 《خودت》هستی؟
بر روی کدام خصلت خودت پرده میکشی و تنها بخاطر اینکه “خوب” بنظر بیایی چگونه نظرت را تغییر میدهی؟ در جمع دیگران چقدر از “خودت” فاصله میگیری؟
《درحالزندگیکردن》یعنی آگاهی تمام و کمال بر روحیات، خُلقوخو و جسم خود. یعنی حواست به کلام ، رفتار ،فکر و قضاوتهایت باشد. یعنی بیشتر به خودت نزدیک شوی و تمام تمرکز و دقتت بر روح و جسم خودت باشد تا از خودت در برابر افکار، آدمها، اشیا و خوراکیهای مضر محافظت کنی.
در حالزندگی کن!
کاملا دیدم به این جمله تغییر کرد ممنون.
ممنون از شما که میخوانید