چند سال پیش در محل کارم، پس از صرف ناهار چند دقیقهای وقت آزاد داشتیم. من در همان ده دقیقه_یک ربع چند صفحه از یک کتاب را میخواندم. یادم میآید یک روز به همکارم گفتم: “اگه دوست داری کتاب دارم فردا بیارم که تو هم بخونی؟”
او گفت:” نه بابا، کی حوصله کتاب خوندن داره!” بعد انگار که باید این بیحوصلگی را به چیزی ربط بدهد، گفت: ” نوجوون که بودم داستان و رمان دوست داشتم و میخوندم اما بابام همیشه میگفت این چیزایی که توی کتابا نوشته همش دروغه و خیالی هستن؛فکرتون رومنحرف میکنن! ”
بعد اسم یکی دو رمان عاشقانه رو گفت که آن زمان میخواند. ظاهرا پدر که میدید دخترش رمانهای عاشقانه میخواند، نگران میشد که نکند این کتابها چشم و گوش دختر را بازکنند و دختر هوایی شود!
شاید هم یکی از دلایلی که باعث شد که او کمکم از کتاب خواندن فاصله بگیرد، اعمال همان محدودیتها بود. نوجوانی دورانی است که آدمها بسیار تاثیرپذیرند، اما پدر نمیدانست میتواند با انتخاب کتابهای خوب و متنوع و تشویق دخترش به مطالعه از او فردی متمایز بسازد.
درباره خودم باید بگویم ، کتابخواندن تاثیر عمیقی برروی من گذاشت. البته انتخاب کتاب هم مهم است، با اینکه انتخاب کتاب کاملا سلیقهای است اما ترجیح من اینست، کتابهایی بخوانم که مرا به فکر وادارند. کتابهایی که پس از چند صفحه خواندن، روز بعد با نگرش تازهای صبحم را آغاز کنم.
برای عدهای کتابخواندن جنبهی سرگرمی دارد. آنها انتظار بیشتری از خواندنِ کتاب ندارند. همین که مدت زمانی سرگرم شوند کافیست. هدفشان تغییر بینش نیست. این سبک کتاب خواندن شاید در مقطعی از زندگی جالب باشد، اما بنظر من بتدریج باید در سلیقهی مطالعاتی خود تغییراتی ایجاد کنیم.
اگر میخواهیم یک کتابخوان حرفهای شویم باید کتابهایی در چند حوزه مختلف بخوانیم. کتابخواندن باید از ما فردی متفاوت بسازد، وقتی خود را بعنوان فردی کتابخوان میشناسیم باید طرز فکر، رفتار و عادتهای متفاوتی نسبت به اغلب افراد جامعه داشته باشیم.اما، چگونه ؟
چگونه یک کتابخوان حرفهای شویم ؟
۱. اگر کتابی که میخوانیم باورهای ما را به چالش میکشد، نباید مقاومت کنیم. اجازه دهیم کلمات قدرتمند کتاب تَرَکی در باورهایمان بیندازند.
۲. درباره کتابی که خواندهایم با دیگران صحبت کنیم. محتوا تولید کنیم و راجع به آن بنویسیم.
۳. اگر دیدگاه نویسنده را قبول نداریم و بر روی عقاید خود سماجت به خرج میدهیم دربارهاش با دیگران گفتگو کنیم.
۴. هر جایی که خسته شدیم رهایش کنیم و کتابی سادهتر بخوانیم. لازم نیست همهی کتابها را تا آخر بخوانیم.
۵. بازخوانی کنیم. کتابهای عمیق و تاثیرگذار ارزش چند بار خواندن را دارند.
۶. برای خود زمان مطالعه تعیین کنید. مثلا یک زمان در روز به خواندن اختصاص دهید و این زمان را با هیچ کار دیگری جایگزین نکنید. میتوانید زنگ موبایل خود را روی آن زمان قرار بدهید، مثلا ساعت ۵ عصر. وقتی گوشی آلارم زد بلافاصله کتاب مورد نظر را در دست بگیریدو بخوانید.
۷. زمان مطالعه را از روزی ده دقیقه شروع کنید و در صورتی که تمایل داشتید زمانش را در روزهای بعد بیشتر کنید.
ثبت ديدگاه