در یادداشتهای قبلی سایت بارها، دربارۀ ارزشها نوشتهام. ارزشهای ما همان چیزهایی هستند که ما به آنها معتقدیم و باور داریم. باور به ارزشها آنقدر باید در ما قوی باشد که هیچ چیز و هیچکس نتواند لرزهای بر ستون ارزشهایمان بیندازد.
ما زمانی انسجام و یکپارچگی را در خود و زندگیمان حس میکنیم که رفتار، عادتها، حرفها و عملکردمان مطابق با ارزشهایمان باشد.
اگر من غیبت کردن را یک عمل ناپسند بدانم و افرادی که غیبت میکنند را مورد سرزنش قرار دهم، اما خودم در جمع نزدیکانم بنشینم و سکان غیبت را به دست بگیرم و با شتاب پیش بروم، ارزش و اهمیت خود را در بین دیگران از دست میدهم .
کسانیکه برایشان از منع غیبت حرف زده بودم، به من بیاعتماد شده و به هیچ وجه مرا قبول ندارند. بنا براین ارزشهای من که ظاهرا به آنها پایبند بودهام، نه تنها به من چیزی اضافه کرده اند، بلکه باعث بیاعتمادی و بی ارزشی من نزد دیگران شدهاند.
با این رفتار اندکی از تنش درونم کاسته میشود. من حرفم را زدهام ، غیبت کردهام و حالم خوب است اما در اصل به باورهایی که در ذهن خودم ساخته بودم پایبند نیستم. وقتی در میان دیگران از ارزش و اعتماد لازم برخوردار نباشم، احساس پوچی میکنم.
اصول و باورها و ارزشها و اعتقاداتی که به آنها پایبند هستیم و براساس آنها زندگی میکنیم، عزتنفس را در ما افزایش میدهند. هربار که رفتارمان با اعتقاداتمان در تضاد باشند، از کیسۀ عزتنفس مان خرج کرده و روانمان آسیب میبیند.
مطالب بیشتر:
گفتگوی درونی با خودمان|عزت نفس مهم است
ثبت ديدگاه