
امروز درباره ی رها کردن می نویسم . وقتی کلمه ی رها کردن به گوش مان میخورد دچار تردید یا در برخی مواقع دچار استرس هم می شویم . البته بستگی دارد چه چیزی را می خواهیم رها کنیم
رها کردن نشانه ی قدرت است. وقتی موقعیت ،افراد،شغل و یا شرایطی که با وجود آنها خوشحال نیستیم ،رها می کنیم ؛نشان از قدرت ماست. این نشانِ قدرت در رها شدن نیز وجود دارد . وقتی کسی ما را رها می کند در ابتدا دچار سردرگمی،ترس و غم می شویم . شاید حس کنیم پشتمان را خالی کرده اند و تنها شده ایم. اما هیچ اتفاقی در این دنیا نیست که با خود پیامی به همراه نداشته باشد .
پیام رها شدگی این است : قوی شو و نا امید نباش.
ما در رها شدن، تنهایی و ترس ،بیچارگی و غم را تجربه می کنیم . در ترس و غم هیچگونه خلاقیتی وجود ندارد و ما انرژی ها و رویدادهای منفی را به خود جذب می کنیم و در آخر انرژی های مثبتی که از دلِ جهان هستی به سوی ما روانه می شوند را دریافت نمی کنیم. مثل یک دیوار بتونی مقابل تغییرات می ایستیم و سعی نمی کنیم حالا که شرایط تغییر کرده ما هم جورِ دیگری فکر کنیم و زندگی کنیم. نمی دانیم که اسیر کلیشه ها شدن نتایج تکراری به همراه دارد.
کارهای سخت و چالش برانگیز را دوست دارم. آنها آمده اند تا قدرت و توان مارا محک بزنند. انتخاب راههای آسان و بی دردسر از عهده ی هر کسی بر می آید .انجام کارهای سخت است که ما را متمایز می کند. ما قوی نمی شویم تا زمانیکه یاد بگیریم یک روز باید رها کنیم و یک روز باید رها شدگی را بپذیریم .
بله صحیح است رها شدن از وابسته گیها ی دست وپا گیر که جاوی رشد وحرکت را می گیرد برای بالندگی وکندن از سکون الزامی است در غیر این صورت زندگی ما انسانها مثل اب ساکن تبدیل به گنداب می شود