درس امروز کلاس محتوا، اهمیت داستان سرایی در محتوا بود.
چگونه یک محتوا می تواند با وجود داستانی که در آن گنجانده میشود تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. یک کتاب غیر داستانی که موضوع مشخصی را دنبال میکند با آوردن داستان درآن جذابتر میشود و موضوع برای مخاطب بهتر جا میافتد و در ذهن او ماندگار میشود.
جذابیت وبینار اینست که استاد پس از تدریس برای اینکه مطمئن شود همگی درس را خوب فهمیدهاند، تمرین می دهد و یک زمان کوتاه پنج دقیقهای برای ارسال تمرینها میگذارد. در این مدت زمان کوتاه اعضای گروه که بالای دویست نفر هستند رگباری پیامها را میفرستند .چیزی شبیه میدان جنگ است که همه به روی هم شمشیر میکشند . گاهی هم به پیست اتومبیلرانی شبیه است. همه میخواهند از هم سبقت بگیرند و جالب ترین تمرین را ارائه دهند.
لحظات ارسال تمرین برای من جالب است. این وسط عدهای میخندند و عدهای نمکدان میشوند. بعضیها خیلی جدی هستند و بعضی هم بیحوصله از قطع شدن صدا و تصویر.
آوردن داستانها در محتوا یکی از مواردیست که باعث تمایز محتوای ما میشود. داستانها با درگیر کردن احساسات مخاطب او را به سمت محتوا جذب میکنند. در بازاریابی ،فروش و متمایز شدن برند صاحبان کسب و کار نیز داستانها اهمیت زیادی دارند. درکتاب داستانهایی که می چسبند ،کیندرا هال به تفسیربه این موضوع پرداخته است.
داستان به محتوا روح میدهد. مخاطب با شنیدن داستان و تاثیری که از داستان و گویندهی آن میگیرد به همکاری و خرید ترغیب میشود. درواقع داستانها پُلی برای ارتباط با مشتری هستند.
داستانها هرچه واقعیتر باشند و روایتی باشد که گویندهی داستان آن را تجربه کرده یا قسمتی از زندگی خودِ فرد باشد تاثیر مهمتر و بهتری بر مخاطب دارد.
می توان از داستانهایی که از ارزش واقعی محصول و تاثیری که بر زندگی افراد گذاشته روایت کرد، همچنین داستانهایی از رسالتی که فرد به عهده دارد و فراز و نشیبهایی که تجربه کرده تا به جایگاه فعلی خود برسد.
من فکر میکنم مهم است که آدمها از خودشان بگویند. وقتی توانایی و شهامت این را داشته باشیم که هر روز چندین صفحه راجع به خودمان و فعالیتهای روزمرهمان بنویسم، به توصیف دقیقی از دنیای اطرافمان میرسیم.
مطالب بیشتر:
ثبت ديدگاه