خانه۱۴۰۲-۱۲-۲۵ ۱۰:۵۵:۰۸ +۰۰:۰۰

رازهایی برای کل زندگی

این مطلب به صورت هفتگی به روزرسانی می‌شود. ۱. هر وقت احساس کردی مورد بی‌توجهی قرار گرفتی به تنهایی و خلوتت پناه ببر. بنویس، گریه کن، قدم بزن، به اطرافت دقیق‌تر نگاه کن، گوش بده، به خودت گوش بده، اما هیچ‌گاه خودت رو سرزنش نکن، از نقش قربانی بیرون بیا، روی مهارتهایت و علائقت کار کن، با افراد قوی و با اعتماد بنفس معاشرت کن. البته اعتمادبنفسی‌های واقعی، نه آنها که [...]

اردیبهشت ۱۶ام, ۱۴۰۴|توسعه ی فردی|بدون دیگاه

سه بُرِش از زندگی

۱. از آخرین باری که با یک گروه ورزش کردم بیش از پنج سال می‌گذرد. از دوران پسا کرونا مدت کوتاهی باشگاه می‌رفتم ولی آنقدر منزوی شده بودم که در گوشه‌ای از سالن به تنهایی و با بی‌انگیزگی برنامه‌ی مربی را اجرا می‌کردم‌، آن وضعیت آنقدر نَچسب بود که سه ماه بعد رهایش کردم. وقفه‌ای یکسال‌و نیمه افتاد و امروز؛ امروز ۱۷ فروردین ۴۰۴ پس از پنج سال با جمع ورزش [...]

فروردین ۱۷ام, ۱۴۰۴|توسعه ی فردی, محتوا|بدون دیگاه

روزهای درخشان در پیش‌رو

چندین سال است که روز اول فروردین لیستی از برنامه‌ها و کارهایی که باید در طول یکسال انجام دهم، می‌نویسم‌. سال گذشته کاغذ را به در کُمد چسباندم تا اهداف و برنامه‌هایم جلوی چشمم باشند. روزهای آخر اسفند کاغذ را از روی در کمد برداشتم و تمام یکسال مثل فیلم از جلوی چشمم گذشت. عجب سال پُرهیاهویی بود! فشارهای عصبی زیادی را تحمل کردم، چه شبهایی که با ترس و دلهره [...]

فروردین ۲ام, ۱۴۰۴|توسعه ی فردی|1 دیدگاه

چه آرامشی!

چه آرامشی! چه آرامشی در تاروپود روزهایم رخنه کرده! خدایا شکرت. دهها برنامه برای سال جدید دارم. حالم درخشان است. زندگی دریچه‌ای نو به رویم گشوده است؛ خدایا سپاسگزارم.

اسفند ۲۸ام, ۱۴۰۳|خودشناسی|دیدگاه‌ها برای چه آرامشی! بسته هستند

    گزارشی از مافیای آزمونهای ösd در ایران

    از آنجایی که شکایات زیادی از سمت زبان‌آموزان و افرادی که در مسیر مهاجرت هستند شنیده‌ام، تصمیم گرفتم این مطلب را درباره آزمونهای ösd (به‌ویژه سطحb1 به بالا) بنویسم تا عزیزانی که در مسیر مهاجرت به آلمان هستند با دید وسیع‌تری مرکز آزمون را انتخاب کنند.  طی سالهای اخیر تب و تاب مهاجرت افزایش یافته و روز به روز بر تعداد مدرس نماها و موسساتی که هدفشان فقط پُر کردن جیب‌شان [...]

    اسفند ۱۳ام, ۱۴۰۳|یادداشت روز|دیدگاه‌ها برای گزارشی از مافیای آزمونهای ösd در ایران بسته هستند

    من زنی دیگرم!

    و من این روزها احساس می‌کنم وارد دنیایی دگر شده‌ام! زندگی دریچه‌‌ی تازه‌ای به رویم گشوده است! مبهوتم و سپاس‌گزار! ذهنم خالی از دغدغه و نگرانی‌ست، صدایی در من می‌گوید: تمام شد؛ و من همچنان در بُهتم! بیش از سه سال قبل قدم در طوفان گذاشتم و تمام مدت در میان گردبادی خاکستری بین زمین و آسمان سرگردان بودم! اکنون طوفان محو شده. همه چیز آرام و ساکن است. ذهنم خالیست؛ [...]

    اسفند ۸ام, ۱۴۰۳|توسعه ی فردی, خودشناسی|دیدگاه‌ها برای من زنی دیگرم! بسته هستند

    تسلیم شدن

    این روزها به سرعت باد نه، به سرعت طوفان می‌گذرند. همین سر شبی داشتم فکر می‌کردم چه قدر نظرم نسبت به برخی آدمها یا طرز فکرهای گذشته‌ام تغییر کرده! راستش اینکه تا همین یکسال پیش نسبت به یک فرد یا موضوع نظر متفاوتی داشته‌ام و امروز صدو هشتاد درجه نظرم کاملن تغییر کرده، برایم قابل تامل است. به خودم می‌گویم: چه جالب! این تغییر نگرش ناشی از چه چیزی می‌تواند باشد؟ [...]

    بهمن ۵ام, ۱۴۰۳|توسعه ی فردی|دیدگاه‌ها برای تسلیم شدن بسته هستند

    داستان واقعی | سنگ کلیه

    کلاس سوم دبستان که بودم یک روز ظهر از مدرسه به خانه آمدم و با مادرم مواجه شدم که گوشه‌ای مچاله شده بود و از درد به خودش می‌پیچید. مادربزرگم سراسیمه در حال آماده کردن دم‌نوش بود و خواهر پنج ساله‌ام بالای سر مادرم نشسته بود و با صدای بلند گریه می‌کرد. مادرم از درد کلیه به خود می‌پیچید و باید این سنگ لعنتی دفع میشد تا آرام شود. پیش دکتر [...]

    دی ۲۶ام, ۱۴۰۳|داستان واقعی|دیدگاه‌ها برای داستان واقعی | سنگ کلیه بسته هستند

    درسی از هزارتوی زندگی

    ۱. زندگی همچو صحنه‌ی نمایش است؛ تو آمده‌ای نقش‌ات را به خوبی بازی کنی! بازی کن! تو آمده‌ای تا داستان را بخوانی و نقش‌ات را ایفا کنی، اگر فکر می‌کنی نقش دشواری را به تو داده‌اند یا احساس ناتوانی می‌کنی سخت در اشتباهی! کارگردان به توانایی‌ات نگاه می‌کند و تو را برای نقش‌ات انتخاب می‌کند. او در تو چیزی دیده که خودت قادر به دیدنش نیستی! ۲. دکتر گفت: زندگی کنید، [...]

    دی ۱۵ام, ۱۴۰۳|توسعه ی فردی|دیدگاه‌ها برای درسی از هزارتوی زندگی بسته هستند

    آمدنم بهر چه بود؟

    گفتم: پای در مسیر حق گذاشتم تا خودم و رسالتم را کشف کنم. گفت: اگر رسالت بزرگی داشته باشی و جایگاه اکنونت فاصله‌ی زیادی با رسالتت داشته باشد زندگی‌ات زیر رو می‌شود! دوباره گفت: چند نفر اطرافت هستند؟! افراد خانواده منظورم نیست، منظور دوستان و معاشرانت هستند، چند نفرند؟ گفتم: کم، خیلی کم! شاید یکی دو نفر! گفت: همان یکی دو نفر هم می‌روند! رسالت‌های بزرگ آدمهای بزرگ می‌طلبد. باید اطرافت [...]

    دی ۲ام, ۱۴۰۳|خودشناسی|دیدگاه‌ها برای آمدنم بهر چه بود؟ بسته هستند

    در ستایش ناامیدی

    گفتم: در ستایش ناامیدی! تعجب کرد! بله، شاید عجیب باشد اصلن چرا باید ناامیدی را ستایش کنیم؟! شاید فکر کنی ناامیدی مزخرف است. شاید در برهه‌ای از زندگی ناامیدی را تجربه کرده باشی. وقتی درشرایط ناامیدی قرار می‌گیری به نظر می‌رسد هیچ روزنه‌ی روشنی وجود ندارد؛ گویی هر لحظه بیشتر به درون چاهی عمیق فرو می‌روی! هیچ راهی نیست! حصاری از تاریکی و ترس و نگرانی اطراف تو را فرا گرفته؛ [...]

    آذر ۱۹ام, ۱۴۰۳|توسعه ی فردی|دیدگاه‌ها برای در ستایش ناامیدی بسته هستند

    آدمها می‌آیند، آدمها می‌روند…

    بعضی آدمها می‌آیند تا تو داستانت را شروع کنی! بعضی آدمها می‌روند تا تو داستانت را تمام کنی و داستان تازه‌ای را شروع کنی! بعضی آدمها می‌آیند تا تو نگاهی به خودت بیندازی! بعضی آدمها می‌روند تا چشمت را بشوری و دنیا را جور دیگری ببینی! بعضی آدمها می‌آیند که برای همیشه بمانند! بعضی آدمها می‌روند تا تو به تکامل برسی! بعضی آدمها خورشیدند و بعضی‌ها طوفان! بعضی آدمها می‌آیند که [...]

    آذر ۷ام, ۱۴۰۳|خودشناسی|دیدگاه‌ها برای آدمها می‌آیند، آدمها می‌روند… بسته هستند

    اوست؛ پیدای پنهان | بُرشی از یک تجربه

    ۱. تا قبل از اینکه وارد دنیای خودشناسی شوم درباره‌ی انرژیها و تاثیر آن‌ها بر افکار و زندگی چیزهایی شنیده بودم اما خیلی برایم جالب نبود و پیگیر نبودم.‌ وقتی در مسیر بیداری قدم می‌گذاری، اوایل انتظار داری همه چیز عالی و درست و بدون مشکل پیش رود، شاید فکر کنی حالا که با خالقم ارتباط نزدیکتری دارم او نیز هوایم را دارد و خواسته‌هایم یک به یک اجابت می‌شوند، اما [...]

    آبان ۷ام, ۱۴۰۳|خودشناسی|دیدگاه‌ها برای اوست؛ پیدای پنهان | بُرشی از یک تجربه بسته هستند

    تسلیم حق باش!

    چهل شب دیدار داشتم و در نیایش‌هایم با تمام قلبم می‌گفتم: تسلیمم! ماهها گذشته و تسلیمم برایم تبدیل به سبک زندگی شده! صادقانه می‌گویم اوایل تسلیم شدن دشوار بود، خیلی دشوار! در کلام ساده بود اما وقتی مورد سنجش قرار می‌گیری  و از آسمان و زمین برایت چالش می‌بارد، آگاهی‌ات کم‌کم بالا می‌آید اول پذیرش سخت است اما وقتی حس کردی گوشه‌ی رینگ گیر افتادی اشکها سرازیر می‌شوند و می‌پذیری. پذیرش [...]

    آبان ۲ام, ۱۴۰۳|خودشناسی|دیدگاه‌ها برای تسلیم حق باش! بسته هستند