بایگانی‌های ترس - بیتا کیهانی

مراد از آفرینش‌ ما چیست؟ شهریور ۱۹, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی مُراد از آفرینشمان شناخت خویش است، یافتن رسالت خویش و به تکامل رسیدن. این کل مسیر است؛ بیدارشدن! و بیداری زمان‌بَر است. سالها باید در راه رسیدن به بیداری ثابت‌ قدم باشی! اما آگاه باش که بیداری تَه ندارد.‌ هر راهی غیر از این […]
ورود به دنیای خودشناسی شهریور ۱۵, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی روزی روزگاری غمی درونم در جریان بود؛ غمی ناشناخته که نمی‌دانستم ریشه‌اش چیست! خود را به جریان زندگی و دستان خالقم سپردم. زندگی روز به روز دشوارتر میشد. خالقم افرادی را به زندگی‌ام آورد تا به من تلنگر بزنند، زخم بزنند، بشکنند، رفاقت کنند، […]
جایی که حس کنم… شهریور ۱۱, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی جایی که حس کنم فضا و ارتباط رقابتی هست، بی درنگ از اونجا خارج میشم. جایی که حس کنم دارم مقایسه میشم، ارتباطم رو کم و کمتر میکنم و در صورت امکان قطع می‌کنم.‌ جایی که حس کنم آدمها نگاهی از بالا به پایین […]
تجربه‌نگاری| ملاقات با کودک درون شهریور ۹, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی و کیست که بتواند این چنین ژرف تو را به درون ببرد تا با خویش ملاقات کنی و قطره‌قطره آگاهت کند، چنانکه با حیرت به زندگی بنگری! آیا تا به حال عشقی چنان وسیع و عمیق را تجربه کرده بودی؟ _ نه! لبخندی به […]
به مناسبت پنجمین سال افتتاح وبسایتم (شجاعت می‌خواهد‌…) شهریور ۴, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی به نظر من پی بردن و اعتراف به این مسئله که تمام مسیر رو اشتباه اومدم و بخوام همه چیز رو رها کنم‌ یک شجاعت بزرگ میخواد. اینکه بیش از پنج ساله که در این سایت می‌نویسم و تازه فهمیدم هر چه نوشتم، برداشتم […]
ملاقات با کودک درون (تجربه‌نگاری) مرداد ۲۴, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی می‌بینمش! لبخند می‌زند. دستم را می‌گیرد و کنار ساحل قدم می‌زنیم. او کودکی‌ام است. دوسه قدم جلوتر می‌رود و من به دنبالش! گاهی می‌پرسم و او پاسخی می‌دهد، حقیقت را نشانم می‌دهد، حقیقت دیدنی‌ست. در آغوش می‌گیرمش! موهایش بوی کاج می‌دهد. موج‌های خروشان به […]
من اویم؛ و او من است. مرداد ۲۱, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی هوا گرگ و میش بود. او طلبیدم و من نیز او را طلب می‌کردم. شمعی روشن کردم، کاسه‌ی آبی مقابلم بود و مُشتی خاک؛ نسیمی از لای پنجره به درون خزید. لباس بلند و سفیدی بر تن کردم و نشستم؛ کمی بعد دیدمش! من […]
آدم امنِ برای دیگران ! مرداد ۱۱, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی سوالش را در یک ویس پرسید: نذر کرده‌ام تا آخر تابستان خانه بخرم. نذرم را اول ادا کنم یا بعد از خرید خانه؟! نمی‌دانم چرا دلم نمی‌خواست به این سوال پاسخ بدهم. چون اصلا به این جور نذرها اعتقادی ندارم. دو روز جوابش را […]
فصل جدیدی از زندگی مرداد ۹, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی می‌گذرند این روزهای عجیب! می‌گذرند. سنگین، نفس‌گیر و شگفت انگیز‌اند، اما گذرا! شگفت انگیز از این نظر که انگار وارد یک بازی شده‌ایم، انگار نیرویی با آوردن اتفاقات عجیب و غریب به زندگی‌مان ما را از هر حرکت اضافه‌ای باز می‌دارد. گویی می‌گوید: اینهمه […]
هیچ ملاقات و هیچ اتفاقی تصادفی نیست. تیر ۳۰, ۱۴۰۳
روزنوشته های بیتا کیهانی-نویسنده|توسعه ی فردی-دریچه ای تازه به سوی زندگی آنچه از خودشناسی آموخته‌ام: ۱. هیچ استادی، هیچ کتابی و هیچ معلمی و هیچ دوستی نمی‌تواند به اندازه‌ی تنها شدن با خویشتنِ خویش به ما درسی بیاموزد و آگاهی‌مان را گسترش دهد. ۲. روابطی که درطول زندگی‌مان تجربه می‌کنیم، همگی حاوی پیامی برای ما […]

ش	ی	د	س	چ	پ	ج
« مرداد
					1	2
3	4	5	6	7	8	9
10	11	12	13	14	15	16
17	18	19	20	21	22	23
24	25	26	27	28	29	30
31