قسمتی از کتاب “هنر ظریف رهایی از دغدغهها” نوشتهی مارک منسن :
حباب حق به جانبی هر چیزی را تحریف خواهد کرد تا خودش را تقویت کند. کسانی که احساس حق به جانبی میکنند هر رویدادی را در زندگیشان تایید یا تهدید عظمت خود میبینند.
اگر اتفاق خوبی بیفتد به خاطر حرکت برجستهای است که انجام دادهاند،اگر اتفاق بدی بیفتد به این خاطر است که کسی به آنها حسادت میکند.
حق به جانبی خلل ناپذیر است. کسانی که حق به جانب اند خودشان را با چیزی فریب میدهند تا احساس برتری شان را تغذیه کنند.
حق به جانبی یک راهبرد شکست خورده است.فقط یک سرخوشی است.
معیار واقعی برای ارزش نفس این نیست که یک فرد چه احساسی نسبت به تجربیات مثبتش دارد،بلکه ایناست که چه احساسی نسبت به تجربیات منفیاش دارد.
کسی که واقعا ارزش نفس بالایی داشته باشد میتواند به بخشهای منفی شخصیتش روراست نگاه کند.مثال:(من دربارهی پول بی مسئولیتم) یا( آره گاهی اوقات راجع به موفقیتهایم اغراق میکنم).
افراد حق به جانب چون قادر به تصدیق روراست و صادقانه مشکلشان نیستند نمیتوانند زندگیشان را به شکل ماندگار یا معنیداری ارتقا دهند.آنها برای همیشه در تسلسل سرخوشی پشت سرخوشی خواهند ماند و مقادیر هر چه بیشتر انکار را انباشته خواهند کرد.
اما بالاخره حقیقت در برابرشان ظاهر خواهد شدو مشکلات اساسی بار دیگر رخ خواهند نمود.اگر مشکلاتی داشته باشیم که حل نا شدنی بهنظر میآیند ضمیر ناخود آگاهمان اینطور برداشت میکند که ما یا بسیار خاص هستیم یا بسیار معیوب.
یعنی به گونهای با تمام مردم دیگر فرق داریم و قوانین باید برای ما فرق کنند؛به عبارت سادهتر حق به جانب میشویم.رنج دوران نوجوانیام مرا وارد یک مسیر حق به جانبی کرد که در بیشتر دوران اولیهی جوانیام ادامه یافت.
هر چه درد عمیقتر باشد احساس ناتوانی بیشتری نسبت به مشکلاتمان پیدا میکنیم و درتلافی مشکلاتمان حق به جانبی بیشتری در پیش میگیریم. این حق به جانبی به یکی از این دو شکل روی میدهد.
۱٫من فوق العادهام و شما همگی گند میزنید پس من لایق برخورد ویژهای هستم.
۲٫من گند میزنم وشما همگی فوق العادهاید پس من لایق برخورد ویژهای هستم.
حق به جانب ها در ظاهر خاصاند و ذهنیت های ناهمسانی دارند اما درباطن تفاوتی ندارند و خود خواهی یکسانی دارند…
“هنر ظریف رهایی از دغدغهها، مارک منسن”
مطالب بیشتر:
من آموختهام معنای زندگی در درک کردن رنجهاست.
ثبت ديدگاه