سوالش را در یک ویس پرسید:
نذر کردهام تا آخر تابستان خانه بخرم. نذرم را اول ادا کنم یا بعد از خرید خانه؟!
نمیدانم چرا دلم نمیخواست به این سوال پاسخ بدهم. چون اصلا به این جور نذرها اعتقادی ندارم.
دو روز جوابش را ندادم. اما بعد حس کردم، بی احترامی است؛ بعد از دو روز به خاطر تاخیر در پاسخش عذرخواهی کردم و جوابم را فرستادم.
به او نگفتم اول نذرت را ادا کن یا پس از خرید خانهات! سوالش را با یک سوال پاسخ دادم.
نیتت از نذر کردن چیست؟
و پاسخش این بود: کمک به افراد نیازمند. خب، خدا هم به من کمک میکند.
جوابش را حدس میزدم، کمی بعد پاسخش را دادم.
نوشتم:
این نظر شخصی منه و شما میتونید نظر متفاوتی داشته باشید.
وقتی ما به مسئله یا مشکلی بر میخوریم و مدتها درگیر حل مسئلهمون هستیم و به ائمه متوسل میشیم و نذر میکنیم، نظر من این نیست که نذر رو اول ادا کنیم و بعد منتظر میشیم تا جواب بگیریم یا بعد ادا کنیم.
من نظر متفاوتی دارم.
معتقدم اینکه من نذر کنم فلان مبلغ به نیازمند ببخشم یا فلان مقدار غذا بپزم و به در و همسایه و نیازمندان بدم تا به خواستهم برسم، کار سختی نیست. هر کس با توجه به شرایط مالیش کم یا زیاد میتونه این نذر رو ادا کنه.
من هم قبلن مثل شما فکر میکردم،
اما الان نذرهام متفاوته و بنظر خودم این جور نذرها بسیار دشواره و نقطه پایان نداره. ما با نذرهامون باید چیزی به خودمون و جهان هستی اضافه کنیم، چیزی که میگم جنبه معنوی داره نه مادی. من باید با نذرم به رشد معنوی خودم و بقیه انسانها کمک کنم، چه طوری؟
اینجور نیست که من به خواستهم برسم و دیگه تمام، مسیر رشد معنوی رو رها کنم.
نه این نذرها همیشگیه. تا وقتی من روی زمینم و زنده هستم.
من مدتهاست نذر کردم کسی رو قضاوت نکنم. صادق باشم. غیبت نکنم. حسادت نکنم. به رفتارم و به احساسم نسبت به دیگری آگاه باشم. (گاهی مچ خودمو میگیرم، به خودم میگم حواست هست این حرفی که زدی ممکنه دلش بشکنه). دلسوزی بیجا نکنم. ترس و بدگمانی در دل دیگری نندازم و…
اینها نذرهاییست که من برای خودم در نظر گرفتم و هر روز دارم روی اینها کار میکنم. هنوز کاملن نتونستم همهشون رو برطرف کنم اما سعی میکنم روز به روز کمرنگ و کمرنگترشون کنم.
با تاکید بر این نکته که بخشش به نیازمندان وظیفهی انسانی ماست، اما آدمِ امن بودن برای دیگران اثربخشتر از دادن یک ظرف غذاست. آدم امن ماهی نمیدهد، ماهیگیری یاد میدهد.