مانا جانم ! زندگی هیچوقت عادلانه نبوده ونخواهد بود. معصومیت چشمانت گواهی میدهند که بیعدالتی را بارها و بارها چشیدهای، چشیدهایم!
میدانی فرق تو با ما چیست؟ تو اکنون آزادی، سبک و رها!
سرمست و آرام از آسمان برایمان دست تکان میدهی. تو زودتر از ما به دیار باشکوه آزادی پیوستی!
فکر میکنم انسانهای برگزیده پس از طی کردن مراحلی سخت و نفسگیر شایستهی رهایی و آزادی هستند! تو شایستهتر از ما بودی! صادقانه میگویم به تو غبطه میخورم. به جسارتت و به جایگاهی که اکنون در قلب ما داری و سالها بعد جای ویژهای در قلب آیندگان خواهی داشت.
آیا ما در سال ۲۰۲۳ در عصر تکنولوژی و توسعه قرار داریم؟
شاید نمیدانیم و خواب هستیم!
آنچه از انسانهای بدوی شنیدهایم این روزها به وضوح میبینیم. ما واپسگرایی را با چشمانمان میبینیم و با گوشهایمان میشنویم.
نه، چیزی عوض نشده. ما توهم زدهایم که در دوران مدرنیته هستیم! اینجا بلاهت بیداد میکند. به نظر میرسد هیچ انسانی در هیچ دورهای از زمان از شَرِ تاریک اندیشان در امان نبوده است.
مانا جانم! نام شما چهرهی معصوم شما بر حافظهی تکتک انسانهای پاکنیت و آزاد اندیش ثبت میشود. تقویمها هر ساله خاطرهی شما را در ذهن و قلبمان رنگین میکنند. جاوید نامتان! و پُر رهرو راهتان!
راستی! امروز که زیر چتر خاکستری آسمان قدم میزدم از دور تو را دیدم که برایم دست تکان میدادی! دلم میخواست نزدیکتر بیایم و تو را در آغوش بگیرم، لبخند زدی و نگاهت را به آسمان دوختی و در ثانیهای در مه غلیظ وحشی محو شدی!
ثبت ديدگاه