من هر روز زمانهای کوتاه مثلا یک ربع تا بیستدقیقه در سکوت مینشینم. در این زمانها هیچ کاری نمیکنم. مینشینم و خوب گوش میدهم. معمولا ایدههای خوبی در سرم جرقه میزنند. ایدهها شبیه ماهی هستند وقتی آنها را در دستهایت میگیری، اگر سریع آنها را کناری نگذاری و برایشان کاری نکنی از دستت لیز میخورند و میروند.
مثلا همین الان، چیزی در ذهنم نشست، وارد سایت شدم با خواندن یکی دو کامنت ، همیکنه وارد ویرایشگر شدم تا مطلبم را بنویسم از دستم لیز خورد و رفت. حس بدی است. امیدوارم دوستانی که مینویسند این حس را کمتر تجربه کنند.
ایدهها اگر خیلی زود یادداشت نشوند یا جایی ثبت نشوند از دست میروند. بارها پیش آمده در میان گفتگوهایمان چیزی را فراموش میکنیم اما کمی بعد با اندکی فکر کردن یادمان میآید چه میخواستیم بگوییم. اما دربارهی ایدهها اینطور نیست یا حداقل برای من اینطور نبوده!
من بارها و بارها ایدههای نابی را از دست دادهام و بعد افسوس خوردهام. چرا که آن ایده میتوانست تبدیل به یک محتوای بینظیر شود!
یادتان باشد وقتی ایدهای برای نوشتن به ذهنتان میرسد در کمتر از یک دقیقه ممکن است از دست برود. خیلی سریع یادداشتش کنید. حتی اگر قلمو کاغذ در دسترس نبود در گوشی همراه سیو کنید. اگر فرصت تایپ کردن یکی دو جمله نبود در جایی بصورت ویس سیو کنید. یا اگر کسی همراه شما بود به او بگویید ایده شما را به خاطر بسپارد که اگر فراموشش کردید، از او کمک بخواهید. مثلا به او بگویید ایدهتان با نوشتن یکروایت از درخت اقاقیا شروع میشود.
همین که کلمهی کلیدی را به خاطر بسپارید و یا کسی به شما یادآوری کند، بقیه کلمات هم بتدریج به ذهنتان سرازیر میشوند و ایده زنده میشود.
چندین سطر نوشتم اما ایدهای که یکربع پیش به ذهنم رسیده بود، یادم نمیآید رفت که رفت.
ثبت ديدگاه