مارک منسن گفته:
خودآگاهی مثل پیاز است.چندین لایه دارد و هر چه لایههای بیشتری را کنار بزنید،احتمال بیشتری دارد که درمواقع نامناسب شروع به گریه کنید.
واژههایی مثل خودآگاهی و خودشناسی همیشه برای من مورد توجه بودهاند. تصور میکنم هر چه بیشتر در معنا و مفهوم آنها عمیق شوم مثل قطرهای در یک اقیانوس هستم.
مسیر خودآگاهی بارها مرا غافلگیر کرده است. دقیقا در جایی که احساس میکنی به اندازهی کافی میدانی و از این دانستن احساس غرور میکنی، با ضربهای از خواب بیدار میشوی.
میفهمی هنوز اول راهی ،از این مرحله به مرحلهی بعد میروی؛هنوز باید بیاموزی و پخته شوی. میفهمی غرور مانع بزرگی برای ادامه دادن در مسیر است. یک جایی با خود فکر میکنی حرفهای زیادی برای گفتن داری؛میتوانی آموختههایت را منتقل کنی؛وقتی آنها را در ذهنات دستهبندی میکنی تازه میفهمی چقدر کم بلدی!
زمان نامناسب برای من هنوز فرا نرسیده، چون به آن مرحله نرسیدم که سختی مسیر مرا به گریه بیندازد.من سعی میکنم دشواریها و چالشهای مسیر را با تمام توانم بپذیرم و از آنها عبور کنم.
من خودآگاهی را شبیه ماه می بینم ؛ زیبا،دور و دست نیافتنی. فکر میکنم رسیدن به خود آگاهی تمام و کمال در زندگی هیچکس اتفاق نمیافتد. آنهایی که رسیدن به خودآگاهی را به عنوان هدفشان انتخاب میکنند ،شاید هیچگاه به قله نرسند!
اما همین که در مسیر خودآگاهی با عشق و مداومت جلو بروند؛زندگیشان را بسیار غنی و ارزشمند میسازند.
خودآگاهی و زندگی آگاهانه | پادکست
ثبت ديدگاه