
ای بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاکفریدون مشیری
چرا هر زمان کلمۀ شجاعت و دلیری به گوشمان میخورد اغلب،شمایل فردی درشت هیکل در ذهن مان نقش می بندد؟
گاهی فردی از راه می رسد و نمایش قدرت به پا می کند، و می خواهد با خشونت و عربده
کشی و تخریب شجاعتش را به نمایش بگذارد! آیا می توان گفت آنکه تخریب می کند دلیر است؟
درنده خویی در نهاد همه انسانها وجود دارد. آنجا که انسان حس کند موقعیتی به سودش
نیست ،خوی درنده اش نمایان می شود. خشونت به هر شکلی می تواند باشد. برخی به
صورت فیزیکی خشونت شان را آشکار میکنند و برخی به شکل زیرآب زدن یا تخریب
شخصیت و آسیب زدن به روان ، به اشکال گوناگون خوی درنده خویش را نمایان می کنند.
اینها توهم شجاعت و قدرتمند بودن دارند!
و اما شجاعت
شجاعت یعنی بتوانی خوی درنده خویش را مهار کنی ؛ و همین اصل انسان را از حیوان متمایز می کند.
آسیب رساندن و درندگی از عهدۀ هر کسی بر می آید هر کس بنابر ذات خویش می تواند به اشکال مختلف دست به تخریب بزند؛ اما انسان واقعی کسی است که خوی درنده را در خود می کشد و تلاش می کند گرگ درونش را مهار کند ؛ مهار کردن همیشه سخت تر از مبارزه کردن است.
وقتی مبارزه را انتخاب می کنی ، به هیچ چیز و هیچکس فکر نمی کنی ،چون هدف برنده
شدن است،تو می خواهی به هر قیمتی شده برنده باشی.زخم می زنی ،آسیب می رسانی
تخریب می کنی ؛و اصلا به این فکر نمی کنی همچنان که در حال صدمه زدن هستی
به روان خودت نیز آسیب می رسانی ،درنده خویی را در روانت تزریق می کنی و خوی
حیوانی ات را تقویت می کنی.
اما مهار کردن به مراتب سخت تر است. تو نمی توانی زخم بزنی ،آسیب برسانی و آدمها را
زیر پا له کنی؛ میخواهی مدارا کنی و با آرامش و آگاهی گرگ درنده ی درونت را رام کنی.
بارها و بارها توسط گرگ درونت زخمی می شوی ،خود را تسکین می دهی و دوباره برمی
خیزی و سعی میکنی او را رام کنی ؛ اینکار مدتها یا سالها زمان می برد، بتدریج خود آگاهی
در تو رشد می کند و انسانیت آشکار می شود.
مطالب بیشتر:
ثبت ديدگاه