
تجربه نه به استمرار بلکه به عمق رویداد بستگی دارد.
_توماس هاردی_
دیشب به جمله ای در رمان تِس برخوردم که دیدم بد نیست امروز کمی راجع به آن صحبت کنم.
در این فایل صوتی کوتاه از تاثیر عمیقی که برخی از تجربه ها بر روحیات و زندگی ما می گذارند، صحبت کرده ام.
متن فایل
همه ی ما در طول زندگی تجربه های مختلفی در ارتباط با آدمها ،توی محیط کارمون و در زندگی شخصی و خانوادگی مون داشتیم .گاهی ما یک تجربه هیجان انگیز رو پشت سر می گذاریم راجع بهش حرف میزنیم ،ممکنه چند تا بازخورد خوب یا منفی هم بگیریم وبعد از مدتی هم فراموشش کنیم.، اما بعضی تجربه ها تاثیر عمیقی بر زندگی ما و روحیات ما میگذارن. این تجربه ممکنه فقط یکباربرای ما اتفاق بیفته ولی عمق زیادی در ما ایجاد میکنه.و تا مدتها ما رو بفکر فرو میبره ما تجارب زیادی توی زندگی داشتیم که اونها رو بارها تکرار کردیم و خیلی هاشونو هر روز انجام میدیم وقتی این تجربیات تکراری روزمره رو با اون تجربه ای که فقط یک یا دو بار اتفاق افتاده مقایسه می کنیم ،می بینیم که اون اتفاقی که یکبار تجربه شده تاثیرعمیق تری در ما داشته وباعث تغییر و تحول در دیدگاه ما به زندگی شده. بعضی از این تجربه های عمیق دردناک و ناخوشایند هستن اونا باعث میشن ما فرو بریزیم اما دوباره سرپا بایستیم.اینجاست که میتونیم بگیم این تجربه درسته که ظاهرا” زندگی ما رو زیر و رو کرده و آرامش رو از ما گرفته ،اما باعث شده که ما رشد کنیم. تغییر کنیم و ازاین تجربه درس بگیریم فرق یک آدم رشد یافته که تجربیاتش رو تبدیل به پله میکنه برای بالا رفتن و ارتقا پیدا کردن در زندگی، در مقابل آدمی که بارها شکست میخوره اما معنایی در تجربیات ناخوشایندش پیدا نمیکنه ، همینه…ما باید به عمق رویدادها بریم.
مطالب بیشتر:
ثبت ديدگاه