تنها دو چیز میتواند رازهای بزرگِ زندگی را آشکار کند: رنج و عشق.
پائولو کوئلیو
وقتی این جمله از پائولو کوئلیو را دیدم، بر روی آن دقیق شدم.خوب که فکر میکنم، اگر تغییر و رشدی در زندگیام رُخ داده، به دنبال روزهایی بوده که رنج را تجربه کردهام. درد رنج و عبور از آن باعث شد به توانمندیهای خود پیببرم.
نکتهی دیگری که در دهلیزهای رنج به آن برخوردم شکفتن بذر عشق بود. عشق به خویشتن سبب شد بزرگ شوم و این عشق را فرافکنی کنم. در این میان من تنها نبودم؛ آدمهای معنادار زندگی همواره در کنار من و پابهپای من رازهای بزرگ را کشف میکنند و ما در کنار هم سبز میشویم.
این روزها هوس خواندن رُمان به سرم زده! رُمانهایی که روحم را نوازش کنند، مثل آدمهای معنادار زندگیام؛ مثل آنها که کنار من هستند، مثل آنها که هر از گاهی از نزدیک میبینمشان و مثل آنها که تابحال ندیدمشان و فقط صدایشان را در فایلهای صوتی میشنوم و یا پیامهای کوتاهی برای هم میفرستیم.
زندگی با وجود آدمهای معنادار، پُربار میشود. زندگی با رنج و عشق در کنار هم معنا مییابد. رنج میتواند رشد دهنده باشد، اگر گرمای حضور آدمهای معنادار را در کنار خود داشته باشیم.
شاید با خود فکر کنید، آدمهای معنادار کمیابند. شاید با نا امیدی بگویید آدم معناداری کنارتان نیست!
از خود بپرسید : ” آیا من آدم معنادار زندگی کسی هستم؟”
آدم معنادار زندگیات را خودت بیآفرین.
تو، آدم معنادار زندگی دیگری باش! تو به زندگی حداقل یکنفر معنا ببخش و او را سرشار از عشق کن! تو باعث رشد و سرسبزی شو ! این یک قانون است؛ عشق و معنا به تو برمیگردد.
با سپاس از نسرین سجادی که جرقهی نوشتن این پست را در ذهنم نشاند.
سلام بیتا جان
خیلی ازت سپاسگزارم که به نوشته من لینک دادی و درموردش نوشتی.
سلام نسرین جان.خواهش میکنم