گاهی به زندگی فکر می‌کنم؛ به بازی‌هایش که چقدر خردمندانه ما را در شرایط مختلف ارزیابی می‌کنند. به خودم فکر می‌کنم، منی که پیش‌تر با تلنگری خم می‌شدم یا می‌شکستم و حالا در طوفانها و ضربه‌های گاه وبیگاه آرامم و با اطمینان به سوی نور و روشنایی گام بر‌می‌دارم.

چه چیزی باعث شد تا به این آگاهی برسم و مطمئن شوم که نگرانی و مضطرب شدن فقط لحظه‌‌ی حال را هدر می‌‌هد و من باید ذهنم را تغییر دهم.‌

اغلب افراد نمی‌خواهند تغییری در ذهن یا روش زندگی‌شان به‌وجود آورند، مردم در و دیوار خانه‌هایشان را برق می‌اندازند، ساختمان‌های قدیمی را نوسازی می‌کنند اما آنچه را از سالها قبل در ذهنشان نقش بسته نمی‌کوبند و دوباره بسازند! برای همین است که همیشه زندگی با اضطراب، نگرانی و ترس را تحمل می‌‌کنند.‌

آرامش نیز مثل خیلی از کارهای دیگر به تمرین نیاز دارد. بی‌راه نیست اگر بگویم برای رسیدن به این جایگاه نیاز داریم طوفانهایی را پشت سر بگذاریم. چالش‌ها، تلخی‌ها، تَرَک‌خوردن‌ها، تاخیرها، به‌دست نیاوردن‌ها و گاهی سیلی‌خوردن از زمانه، طوفانهای زندگی هستند.

پس از گذر از این طوفانها باید از خودت بپرسی از این اتفاق چه درسی آموختم؟

زمانی پخته می‌شویم که خود را در راس این اتفاق ببینیم نه اینکه دیگران را مقصر بدانیم. وقتی مسئولیت آنچه را بر ما گذشته بپذیریم و این پیشامد باعث تغییری در رفتارمان با دیگران شود یعنی ما رشد کرده‌ایم.

می‌پرسی چه تغییری؟

اینکه هیچوقت و در هیچ شرایطی دیگری را سرزنش نکنیم و نگوییم:

دیدی گفتم ؟

من می‌دانستم!

بی‌فایده است، بهت گفته بودم!

تو عوض بشو نیستی!

من اگر جای تو بودم فلان کار را می‌کردم!

قبلا به تو هشدار داده بودم !

و…

اگر تصور می‌کنی طوفانهای سختی را پشت سر گذاشته‌ای اما هنوز در روابطت از جملات بالا استفاده می‌کنی، طوفانها تاثیری در تو نداشته‌اند‌. تو رشد نکرده‌ای، آرامشی درونت نیست و نیاز داری خودت را مهم جلوه دهی و بگویی《 من از تو بیشتر می‌دانم》 و همین چیزهاست که ترس و نگرانی و مضطرب شدن را در تو افزایش می‌دهد، چون حالا باید خیلی عالی جلوه کنی تا مبادا کسی تو را سرزنش کند!

زمانی نگرانی و اضطراب از وجود تو رخت برمی‌بندد که خودت را جدا از دیگران ندانی و درک کنی همه در شرایط مشابه مثل هم فکر نمی‌کنند و اگر تو چیزی را بلدی و می‌دانی دلیلی نمی‌شود دیگری هم به‌اندازه تو بلد باشد و بر شرایطش مسلط باشد.

چیزی که باعث می‌شود دیگران از ما دور شوند و فاصله بگیرند، همین جملات سرزنش‌آمیز بالاست.

کارلوس کاستاندا گفته:

جهانت را به سوی آنچه رفتار می‌کنی سوق بده!

و من می‌گویم: کلامت را دگرگون کن تا جهانت دگرگون شود!