وقتی درسهای متمم را مطالعه می کنم معمولا چندین کامنت اول را نیز می خوانم . دیشب درس عزت نفس و تاثیر آن در روابط عاطفی را می خواندم که یکی از کامنتها توجهم راجلب کرد. نویسنده ی کامنت از دوستی گفته بود که با آغاز یک رابطه ی عاطفی رفتارهایش را تغییر داده بود. گویا آن خانم عادات غذایی ،سبک پوشش ، طرز حرف زدن ،معاشرت ها و بسیاری عادتها و رفتارهایش کاملا شبیه شریک عاطفیش شده بود ؛ و تعبیرش این بود که برای دریافت عشق و علاقه ی بیشتر در رابطه باید تمام و کمال شبیه طرف مقابل شد. چون این رفتارها باعث پایداری رابطه می شود و او هیچوقت مرا ترک نمی کند.
در آغاز رابطه ی عاطفی اغلب افراد دوست دارند خود را شبیه طرف مقابل نشان دهند. در رستوران غذایی شبیه غذای او سفارش می دهند،حتی اگر در منو غذای دیگری را بپسندند. در انتخاب لباس نظر خواهی می کنند و در نهایت سلیقه ی شریک عاطفی در خرید اعمال می شود. فقط کافیست این تازه وارد ،معاشرت با فلان دوست را نپسندد، خیلی زود ارتباط قطع می شود.
وقتی ما تلاش می کنیم کاملا شبیه طرف مقابلمان شویم و بدون چون چرا او را بپذیریم فقط برای اینکه توجه و عشق او را دریافت کنیم ،اتفاقا اغلب به نتایج برعکس می رسیم. ما نمی خواهیم او را ناراحت کنیم ،پس بیشتر اوقات سکوت می کنیم و حق را به او می دهیم.
ما می خواهیم خود را خوب ، آرام و سازگار نشان دهیم پس با هر رفتاری کنار می آییم، به زعم خودمان اینگونه عشق خود را نشان می دهیم و بر دوام رابطه می افزاییم. مشاهدات نشان داده که در اغلب موارد این روابط دوام می آورند اما طرفی که همواره سرخم کرده و چشم گفته و به ساز دیگری رقصیده کوهی ازاحساسات سرکوب شده را درون خویش مخفی کرده است.
ما نمی دانیم دلیل این احساسات منفی که مارا به جوش وخروش در می آورد ،چیست؟ ما بله می گوییم و شبیه او رفتار می کنیم اما درونمان موجی از خشم را حمل می کنیم. زمان می گذرد و غُرغُر ها یمان شروع می شود. باز هم بله ،چشم می گوییم و باز هم کلافه ایم. اگر یکبار بخواهیم خلاف نظر او رفتار کنیم عذاب وجدان می گیریم و در نهایت بله می گوییم. سالها بعد آشکارا یا پنهانی تمام تقصیرها را بر گردن او می اندازیم و بعد ازخودمان و از او متنفر می شویم. چرا کاری کرد که من همیشه بله قربان گوی اوباشم؟ چرا؟ واقعا چرا؟
وقتی ما از روی نیاز و گرفتن تایید وارد رابطه ای می شویم در واقع هدف مان فقط به دست آوردن طرف مقابل است.ما به قیمت زیر پا گذاشتن عزت نفس مان خود را نادیده می گیریم. ما خود را دوست نداریم ،آن وقت چطور به دیگری ابراز عشق می کنیم؟ و انتظار داریم ما را دوست بدارد! در واقع تقصیر از طرف مقابل نیست. ما او را عادت می دهیم که فقط بله بگوییم، که خواسته هایش را چشم وگوش بسته بپذیریم. اگر خود را بیشتر دوست داشتیم و برای خود احترام قائل بودیم به علائق و عادات خود بیشتر اهمیت می دادیم. وقتی برای خودمان اهمیت قائل نیستیم ،چطور انتظار داریم دیگری برایمان اهمیت قائل شود ؟
ما از ریشه نیاز به ترمیم داریم.
مطالعه بیشتر:
آیا خودت را با دیگران مقایسه می کنی ؟
ثبت ديدگاه