ما زیاد شنیدهایم که نوشتن کمک زیادی به رهایی از مشکلات و دردها و سبک شدن غمها میکند.
من با اینکه سالها مینویسم اما هیچوقت به نوشتن به عنوان درمان نگاه نکرده بودم.
نوشتن برای من در سالهای گذشته تفننی بود و در دورهای برای شناخت و آشنایی بیشتر با روحیاتم بود.
و حالا مدتیست که نوشتن مانند رفتن در جادهای سر سبز و طولانی و روشن رو به آینده است.
نوشتن مدوام و طولانی آگاهی به همراه دارد و همین آگاهی به بلوغ در مسیر میانجامد.
نوشتن از مشکلات و دشواریها ما را به درک و شناخت بیشتری از روحیات و هیجاناتمان میرساند.
با نوشتن از تجربیات تلخ میتوان به خودآگاهی هیجانی رسید.
خود آگاهی هیجانی مهارتی است که برای تقویت هوش هیجانی موثر است.
وقتی از تجربیات تلخمان مینویسیم تمام انرژی ِمنفی که از آن تجربه در ما انباشته شده آزاد میشود.
در خِلال نوشتن به تحلیل و بررسی موضوع میپردازیم و مسائل را ریشهیابی میکنیم. تمام انرژی های منفی بیرون میریزند و فضای ذهن آزاد میشود. حالا بهتر میتوانیم بفهمیم ،یادبگیریم و به دلیل و منشاء مشکل پی ببریم.
وقتی خودمان را دقیقتر بشناسیم بهتر میتوانیم راه حل ارائه دهیم .و با توجه به روحیات ، مهارتها و تواناییها راه حل درست را در زندگی به کار میبریم.
مطالب بیشتر:
وقتی ایدهای برای نوشتن نداریم…
ثبت ديدگاه