ایدههای نوشتنات از کجا میآیند؟
این سوال را هر از گاهی از من میپرسند.
شما چه فکر میکنید؟
فکر میکنید ایدههای نوشتن حاصل مطالعه، یادگیریهای مداوم و معاشرت با افراد است؟ یا کارهای دیگری هم برای ایده گرفتن وجود دارد؟
به نظر من اولین ویژگی یک شخص که میخواهد به طور مداوم بنویسد و منتشر کند این است که از ورود به یک موضوع جدید و تحلیل و نوشتن دربارهی آن نترسد. اگر هر موضوع را یک مکان در نظر بگیریم، باید شجاعت ورود به مکانهای ناشناخته را داشته باشیم.
شاید به نظر برسد مطالعه و دورههای آموزشی مواردی هستند که باعث سرازیر شدن ایدهها به سوی ما میشوند؛ انکار نمیکنم که این دو روش برای یافتن و پرورش ایدهها موثرند. بسیاری از مطالبی که نوشتهام برگرفته از مطالعات و گذراندن دورههای آموزشی بوده است اما، یکی از کارهایی که در دریافت ایدهها بسیار به من کمک کرده است، شنیدن و سکوتکردن است.
میشنوم و تامل میکنم. صد البته که گاهی نظراتی هم میدهم، اما پس از آن باز هم در سکوت و حتا به نظرات خودم نیز میاندیشم.
باری، همهی اینها باعث میشوند بیشتر عمیق شوم و این دریافتها را بنویسم و تصمیم بگیریم چگونه خود و زندگیام را توسعه ببخشم.
نوشتن نیاز به اندیشیدن دارد. نویسنده باید جسارت ترک ساحل امن خود را داشته باشد. باید بتواند تجربههای تازهای به زندگیاش اضافه کند.
به نظرم زمانیکه نوشتن را به طور جدی دنبال میکنیم قلبمان پذیرا میشود و زندگی ما را در شرایطی قرار میدهد که بیشتر از قبل بیندیشیم.
وقتی اندیشیدن در راس زندگی قرار میگیرد دیگر به هر حرفی واکنش نشان نمیدهیم، بلکه پاسخی با درایت و درخور آن شرایط میدهیم. (پاسخ میتواند کلامی، رفتاری و یا سکوت و بی توجهی باشد.)
با هر کسی معاشرت نمیکنیم، هر کلیپ یا هر پستی که در اکسپلور آمد نمیبینیم، به هر موزیکی گوش نمیدهیم، خود را درگیر هر مسئلهای در دور و اطرافمان نمیکنیم و با تمرکز بر خویش و خِرد بیشتری تصمیم میگیریم.