آدمها تغییر میکنن! چرا باید برای بعضیا عجیب باشه یا فکر کنن طرف فیلم بازی میکنه یا چرت میگه!
به نظرم کسیکه واقعن هدفش تغییر و رشد و پیشرفت باشه و یکنفر سرراهش قرار بگیره که همه چیز رو مسخره کنه و بیفایده بدونه، باید دور اون آدم رو خط کشید و برای همیشه گذاشتش کنار.
همین الان که ساعت ۴۰ دقیقه از ۱۲ شب گذشته و من دارم این متن رو مینویسم، وقتی به طرز فکر، رفتار و برخی حرفای خودم در دو_سه سال گذشته فکر میکنم، حیرت میکنم! باخودم میگم اون آدم من بودم؟! دیگه نمیخوام به اون آدم قبلی برگردم.
من خیلی تلاش کردم عادتهای منفی و مخرب گذشته رو پاک کنم و عادتهای مثبت و سازنده و خوب رو جایگزین کنم.
مثلن کمکم دارم این عادت رو در خودم به وجود میارم که اگه امروز حرفی میزنم و کاری میکنم که شکل قضاوت داره حواسم باشه شاید شش ماه دیگه توی یک موقعیتی قرار گرفتم که نظرم کاملن تغییر کنه؛ البته تغییر مثبت و سازنده.
ببین! خیلی سخته این مدل فکر کردن و زندگیکردن. همین سرشبی رفتم دیدن یکی از اقوام نزدیکم. توی مسیر قبل از اینکه برسم به خودم گفتم: 《 حواست باشه نظری یا حرفی در مورد این مسئلهای که تازه اتفاق افتاده و همهی فامیل راجع بهش حرف میزنن، تو حرفی نزنییااا. تو جای هیشکی نیستی بخوای نظر بدی! اگر هم حرفی زده شد، از یه گوش بشنو و از گوش دیگه بنداز بیرون، نظر نده!》
رسیدم. یکساعت و نیم اونجا بودم، از زیبایی و طریقهی نگهداری گیاه باباآدم و سانسوریایی که گوشهی سالن داشت حرف زدیم. از سریالهایی که میبینیم، از سفری که برای نوروز در پیش داشت، از کارگاهی که سرویس خواب سفارش دادم، از مزهی فوقالعادهی چایای که دم کرده بود و در آخر برای روز جمعه قرار گذاشتیم با هم بریم بازار شوش و خرید کنیم.
وقتی از خونهاش بیرون اومدم احساس کردم در قول و قراری که با خودم گذاشتم موفق عمل کردم. رابطهی سالم یعنی وقتی از طرف خداحافظی میکنی، حالت خوب باشه. خودتو سرزنش نکنی، خوشحال باشی که تونستی در لحظه خودآگاهی داشته باشی، خودتو به ذهن سرکشات نسپردی و حواست جمع بود و از چهارچوبت خارج نشدی.