۱.
اژدهای کوچک گفت: چه باغ زیبایی!
پاندای بزرگ سر تکان داد و گفت: ما پیداش کردیم چون بارها راه رو اشتباه رفتیم.
۲.
اژدهای کوچک گفت: ذهنم گاهی مثل این طوفانه.
پاندای بزرگ گفت: اگه درست گوش بدی، میتونی صدای افتادن قطرههای بارون روی سنگ روبشنوی. حتا توی طوفان هم میشه کمی آرامش پیدا کرد.
۳.
بزرگ اژدها همان اژدهای کوچکی است که هیچ وقت تسلیم نشد.
۴.
اژدهای کوچک گفت: نمیتونم از این چاله بیام بیرون.
پاندای بزرگ لبخندی زد و گفت: پس من میام و اونجا پیشت میشینم.
۵.
اژدهای کوچک پرسید: این درخت چه جوری هنوز سر پاست؟
پاندای بزرگ گفت: توی وضعیت بهتر ریشههاش عمیق شدن. حالا میتونه هرطوفانی رو پشت سر بذاره.
جملات بالا را از کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک گلچین کردم. موضوع این کتاب راه و رسم زندگی و فلسفهی بوداییست.
اگربخواهم درجملهای کوتاه توصیفش کنم میگویم: کتابی آرامشبخش، عمیق و درخشان است.