یکی از چالش های نوشتن را که همیشه دلم می خواست امتحانش کنم اما پشت گوش می انداختم ، بالاخره امروز تجربه کردم.

یک

امروز از ساعت هشت صبح شروع به نوشتن کردم .برای آزاد نویسی یک زمان بیست وپنج دقیقه ای در نظر گرفتم و پس از بیست و پنج دقیقه به کار دیگری مشغول می شدم. این بیست وپنج دقیقه ها چندین بار تکرار شد و من در آن مدت به سرعت می نوشتم. یک چُرت یکساعته بعدازظهر هم داشتم و در نهایت حدود هفت بعداز ظهر چالش به پایان رسید و من در نُه تا بیست وپنج دقیقه توانستم ده هزار و دویست کلمه بنویسم.

دو

پیش تر تا پنج هزار کلمه را امتحان کرده بودم اما امروز با ده هزار و دویست کلمه رکورد قبلی خودم را شکستم.

سه

پس از نوشتن حس جالبی را تجربه کردم ،سبکی و رهایی. هزاران کلمه از ذهن من بر صفحه ی سفید کاغذ نشسته بودند و من احساس می کردم قله ای را فتح کرده ام.

چهار

امروز فهمیدم به هر کاری که مشغولیم خوب است هر از گاهی خود را امتحان کنیم و با چالش ها و موقعیت های جدیدی روبرو شویم. یکی از راههای رشد همین است.

پنج

وقتی در فهمیدن و درک موضوعی دچار مشکل می شویم و با مدتها فکر کردن راجع به آن به نتیجه نمی رسیم ،خوب است درباره ی آن بنویسم و البته زیاد بنویسم تا آنجا که مسئله برایمان کاملا روشن شود.

امروز برای خودم لیستی تهیه کردم از چالش هایی که باید انجام دهم .در این لیست کارهایی را نوشته ام که از انجام دادنشان فرار می کنم. بتدریج درباره ی آنها خواهم نوشت.

مطالب بیشتر:

تجربه های جدید در دنیای محتوا 

پرکاری و شایستگی