بی حوصلگی وراههای غلبه برآن

نزدیک ظهر است آفتاب از پشت پرده به درون اتاق می تابد. “او” کش و قوسی به بدنش می دهد،هنوز چشمهایش کاملا باز نشده دستش به سمت گوشی می رود.خمیازه ای می کشد و نگاهی به ساعت می اندازد. یک ربع مانده به یازده! ابتدا اینستا گرام را باز می کند و تعداد بازدیدهای استوری شب قبل را چک می کند.کامنت های آخرین پستش را می خواند و از دو سه کامنت که به روشنفکری و شخصیت او حمله کرده اند عصبانی می شود و رگ گردنش باد می کند!چند نفس عمیق میکشد تا بتواند جواب دندان شکنی به کامنت های مخالف بدهد. در ذهنش کلمات نیش دار را مرور میکند و تایپ میکند .پاک می کند و کمی فکر میکند تا جملاتی بنویسد که حسابی پوزه ی احمقها را به خاک بمالد.پیامهای تلگرام بالا می آیند و هنوز جواب کامنت های اینستا گرام را نداده می پرد توی تلگرام. پست های کانال ها را یکی یکی نگاه می کند .می خندد. فحش می دهد. بد وبیراه می گوید و چند تایی را در گروهها ارسال می کند . یک تماس از واتساپ می آید و قطع می شود. سری به واتساپ می زند _زیاد مهم نیست شاید دستش اشتباهی روی تماس رفته_ توی یک گروه واتساپی شصت و پنج تا چت هست که دیشب وقت نشده بود آنهارابخواند. از این دست به آن دست می شود.همه پیامها را می خواند . کش و قوسی به بدن می دهد دو باره از این دست به آن دست میشود و بعد نگاهی به ساعت می اندازد ساعت دوازده است.

                                                   ****

چند درصد از ما این روند یا قسمتی از آن را هر روز تجربه می کنیم؟  چقدر از وقت مان در شبکه های اجتماعی اینگونه به هدر میرود؟ چرا هر چه در این فضا پرسه می زنیم و وقت می گذرانیم، بی حوصله تر می شویم ؟ چرا حوصله مان سرجایش نمی آید؟!بی حوصلگی پشت بی حوصلگی .

وقتی در مطب دکتر در مترو یا ایستگاه اتوبوس در انتظار نشسته ایم بی حوصله میشویم. واولین کاری که می کنیم این است که با موبایل مشغول می شویم. شایدزمان برایمان زودتر بگذرد اما سایه ی بی حوصلگی همچنان بر روح مان سنگینی می کند.

وقتی برای فرار از بی حوصلگی نقشه می کشیم و خود را با وسایل و ابزارها و دیگر مشغله ها سرگرم می کنیم ؛در واقع پیامی که به ما ارسال می شود را نمی گیریم. من فکر می کنم بی حوصلگی یک پیغام و یک نشانه است. ما باید کاری کنیم.

ما برای رها شدن از بی حوصلگی خود را با چیزهای مختلفی سرگرم می کنیم و بیقراری های روح مان را نادیده میگیریم. روحی که خسته و رنجور است فریادهایش را به شکل بی حوصلگی نشان میدهد .

اغلب افراد وقتی بی حوصله می شوند یک سری کارهای تکراری را انجام می دهند.”وای بی حوصله شدم ،یک قرار با دوستانم بگذارم. برویم بیرون کمی بچرخیم . ما ازبی حوصلگی فرار می کنیم مبادا ادامه پیدا کند ، نکند افسرده شوم !سپس خودمان را مشغول می کنیم و اطراف مان را با انواع سرگرمیها شلوغ میکنیم.تا کی می خواهیم برای فرار از بی حوصلگی به این و آن آویزان شویم؟

قرار نیست همیشه و در همه حال فعال و با حوصله باشیم.بی حوصلگی یعنی کمی از دنیای دیگران فاصله بگیریم.کمی با خودمان تنها باشیم. ذره بین را از روی اتفاقات و آدمهای اطراف برداریم وبر خودمان تمرکز کنیم.

کارهایی که باید انجام دهیم .

بی حوصلگی زمان خوبی برای خلوت کردن با خود است. به پیاده روی بروید ؛ تنها و ترجیحا بدون موبایل. هر چه مدت زمان این پیاده روی طولانی تر باشد بهتر است.

به کتاب فروشی ها سر بزنید . حتی اگر قصد خرید کتاب نداشته باشید در میان کتابها پرسه بزنید عنوان کتابها را بخوانید . آنها را در ست بگیرید ،ورق بزنید و چند خطی از متن یکی دو کتاب بخوانید و گاهی هم دستتان را در جیب تان کنید و کتاب بخرید.به هر حال روح تان هم نیاز به غذا دارد.اگر بدتان نمی آید لطفا گاهی کتاب بخوانید.

به نمایشگاههای گل و گیاه و گلخانه ها سر بزنید .گیاهان مختلف را از نزدیک ببینید و راجع به طرز نگهداری و رسیدگی به آنها از فروشنده و پرورش دهنده های گیاه سوال بپرسید. می توانید یک گیاه سبز برای پشت پنجره اتاقتان بخرید.

تنهایی به کافه بروید. اگر همیشه با دوستانتان به کافی شاپ می رفتید، بهتر است گاهی تنهایی رفتن را امتحان کنید.

بنویسید؛ نوشتن از حس و حال درونی تان و برای خودتان تاثیر بسیار خوبی در کاهش بی حوصلگی دارد. در اتاق  بنشیند و قلم در دست بگیرید و شروع به نوشتن کنید. از هر چه دلتان می خواهد بنویسید.هر چه گله وشکایت از هر کسی دارید بنویسید. اگر عصبانی و خشمگین هستید هر چه دلتان می خواهد بنویسید و بعد برگردید و نوشتۀ خودتان را بخوانید. 

نقاشی کنید. نقاشی های شما هر چقدر هم که افتضاح باشند مهم نیست. شما با کنار هم قرار دادن رنگ ها بر روی کاغذ تصاویری خلق می کنید. هدف شما این است که ازلحظات بی حوصلگی نکته ای برای آموختن و کشف کردن  خود بیرون بکشید.

کارهایی که نباید انجام دهیم

وقتی بی حوصله می شوید هرچه بیشتر در فضای شبکه های اجتماعی پرسه بزنید ،بی حوصله تر می شوید در آنجا چیزهایی می بینید و می خوانید که به مذاق تان خوش نمی آید ،گاهی عکس العمل نشان می دهید و گاهی با خشم رد می شوید ؛شما بی حوصله بودید و بعد از گشت و گذار در این فضا بی حوصله تر می شوید.

هیچ چیز به اندازۀ نشستن کنار افرادی که همیشه در حال ناله وشکایت هستند انرژی آدم را هدر نمی دهد. تصور کنید یک روز که بی حوصله هستید دوستی نق نقو به دیدن تان بیاید مطمئنا پس از رفتن او حال شما بدتر از قبل می شود. بنابراین بهترین کار اینست که ارتباط تان را با این افراد کمتر کنید و اگر جایی بودید که بناچار باید چند ساعتی او را تحمل کنید تا حد امکان از او فاصله بگیرید وشما سعی کنید جریان گفتگو را در جهت بهتری پیش ببرید .

عده ای هستند که به جز خودشان هیچکس را نمی بینند. آنها موفقیت ها و کارهای شما را خُرد و کوچک و بی ارزش می شمرند و مدام راجع به خودشان حرف می زنند و خود را خاص وبی نقص می دانند. وقتی در کنار این افراد قرار می گیرید که برایتان ارزشی قائل نیستند بی حوصلگی تان تشدید می شود.

و در آخر :

شما تنها کسی نیستید که گاه و بیگاه بی حوصلگی به سراغتان می آید وقتی یاد میگیرید که چگونه بر بی حوصلگی غلبه کنید،دیگر ازمقابله باآن سردرگم و کلافه نمی شوید.

 

مطالب بیشتر:

ویروس نا امیدی